علی داودی | ||
|
وی از جمله زندانیانی بود که در زندان "کروبر" توسط نیروهای آمریکایی در عراق بازداشت شد. تعداد این افراد بازداشتی حدود 1500 نفر بودند که بیشتر آنها از شخصیت های سیاسی رژیم سابق عراق بودند. به گزارش برنا، خبرگزاری فرانسه از مرگ «ابراهیم عبد الستار» رئیس ستاد ارتش حزب بعث سابق عراق که مدتی در زندان الکاظمیه بغداد بازداشت بود، خبر داد. «بوشو ابراهیم» سخنگوی وزارت عراق طی مصاحبه مطبوعاتی با خبرگزاری فرانسه گفت: «ابراهیم عبد الستار» رئیس ستاد ارتش عراق در بیمارستان "الکرخ" به دلیل بیماری سرطان جانش را از دست داد. نامبرده در 15 ماه می 2003 توسط نیروهای آمریکایی بازداشت شد. وی از جمله زندانیانی بود که در زندان "کروبر" توسط نیروهای آمریکایی در عراق بازداشت شد. تعداد این افراد بازداشتی حدود 1500 نفر بودند که بیشتر آنها از شخصیت های سیاسی رژیم سابق عراق بودند. گفتنی است «ابراهیم عبدالستار» دومین مسوول عراقی بود که در زندان این کشور درگذشت. این در حالی است که «محمد حوزه الزبیدی» 67 ساله، نخست وزیر سابق عراق که یکی از معاونیین دیکتاتور سابق عراق نیز بود، در دسامبر 2005 در یکی از زندانیان ارتش آمریکا در عراق فوت شده بود. [ یکشنبه 89/8/9 ] [ 1:56 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
کمردرد یکی از شایع ترین علتهای مراجعه به پزشکان می باشد . کمردرد و پیشگیری از آن مقوله مفصلی است و هدف از آن مراقبت های بهداشتی کمر و مکانیک کمر به افراد دچار کمردرد یا در معرض خطر ایجاد کمردرد است. به چند توصیه بهداشتی از دید طب فیزیکی اشاره خواهیم کرد . ?- مساله چاقی و افزایش وزن به خصوص چاقی شکم است . ?- مساله سیگار است به طوری که مابین کشیدن سیگار و کمردرد ارتباط مستقیم وجود دارد از طرف دیگر سرفه مرتبط با سیگار می تواند دردکمر را اگر ناشی از جابه جایی دیسک کمر باشد بی اندازه تشدید کند. ?- مسایل روحی و روانی و اجتماعی است به طوری که استرس های زندگی و مسایل هیجانی در بروز کمردرد در برخی از افراد شدیداً دخالت دارد . ?- فاکتورهایی مربوط به طرز ایستادن و نشستن و فرم قرارگیری بدن در وضعیت های مختلف ، خوابیدن ، رانندگی ، بلندکردن و حمل اشیاء ، بالا و پایین رفتن از پله ، پوشیدن لباس و کفش و غیره … به عنوان مثال : به هنگام شست و شوی ظروف قامت خود را راست نگه دارید و از خم شدن به جلو خودداری کنید. هنگام استفاده از میزکاریا مطالعه اولاً ارتفاع میز برای هر فرد باید متناسب باشد، که در زمان قرارگرفتن ساعد روی میز کمر در حالت راست قرار گیرد. پشتی صندلی باید کامل کمر و پشت را حمایت کند و بهتر است از سطح شیبدار در زیر پاها استفاده نمایید . نکاتی چند در خصوص حمل اشیاء : موقع برداشتن بار کاملاً پشت آن قرار بگیرید کمر صاف و زانوها را خم کنید جسم را بلند کرده و کامل به بدن نزدیک کنید که به ستون فقرات آسیب نرساند و با استفاده از نیروی ران و زانوان برخیزید. بلافاصله بعد از برخاستن از رختخواب اشیاء سنگین را بلند نکنید ، و در زمان حمل خرید روزانه یا چمدان در صورت نبودن سبدهای چرخدار بار را به طور مساوی بین دو دست خود تقسیم کنید تا بدن به یک سمت خم نشود. مراقبت از کمر در زمینه بچه داری : در موقع بغل گرفتن بچه ها همان احتیاطات حمل اشیاء را رعایت کنید، بچه ها به خاطر حرکاتی که دارند نسبت به اجسام جامد فشار بیشتری به ستون فقرات وارد می کنند. در هنگام استفاده از کالسکه نوعی را انتخاب کنید که ناچار نباشید به جلو خم شوید، برای تعویض کهنه و لباس بچه از محلی با ارتفاع مناسب در حالت ایستاده این کار را انجام دهید به طوری که مجبور به خم شدن به جلو نباشید . روش صحیح وضعیت خوابیدن : از تخت های فلزی استفاده نکنید ، اگر ناچارید یک تخته زیر تشک قرار دهید. تشک باید نسبتاً نازک و سفت باشد . بهترین روش خوابیدن طاق باز است در حالیکه یک بالش زیر زانو قرار دهید و در این حالت هرگز با زانوهای کشیده استراحت نکنید و بعد از خسته شدن از این حالت به پهلو خوابیده ران ها و زانوها را به حالت خم شده تا حدی به داخل شکم جمع کنید ( مثل حالت جنینی ). دست ها را بالای سر قرارندهید چون باعث افزایش قوس کمر می شود . موقع برخواستن با کمک نیروی دستها بلند شوید. موقع مرتب کردن رختخواب از خم شدن روی تخت خودداری کنید ، در کنار تخت زانو زده و این کار را انجام دهید. اندازه بالش به حدی باشد که فاصله بین شانه و گوش را کاملاً پر کند و گردن به حالت افقی و مستقیم قرار بگیرد. پوشیدن کفش و لباس : موقع پوشیدن شلوار به دیوار تکیه دهید . خم شدن زیاد در زمان پوشیدن جوراب و کفش به ستون فقرات فشار زیادی وارد می کند، بهتر است روی صندلی نشسته یا یک پا را روی پای دیگر قرار دهید. پاشنه کش های بلند بسیار مفید هستند. و در آخر نشستن در اتومبیل : ??- صندلی به گونه ای تنظیم شود که زانوها از سطح مفصل و لگن بالاتر قرار گیرد. ?- نشستن طولانی در اتومبیل صحیح نیست و بهتر است هر ??-?? دقیقه پیاده شوید . ?- موقع برداشتن و گذاشتن اجسام در صندوق عقب زیاد خم نشوید . ?- استفاده از کمر بند ایمنی و محافظ پشت سرتوصیه می شود . [ شنبه 89/8/8 ] [ 2:43 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 89/8/8 ] [ 11:5 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
کرایگ هایپر؛ نویسنده، محقق، مقالهنویس، مجری رادیو و تلویزیون و یک سخنران حرفهای است. در ?? سال گذشته، او با کارهایش بهعنوان یک کارشناس حرفهای موفقیت در حوزههای شخصی و اجتماعی معرفی شده. هاپیر یک سایت هم درباره سخنرانی موثر دارد که در آن نوشته:«من خواستهام بخشهای مهم کتابهای کمکی که تا به حال خواندهام و تجربههایی که در زندگیام داشتهام را به صورت ?? نکته کلیدی فشرده کنم و در اختیار دیگران بگذارم تا در هر زمان بتوانند آن را بخوانند. مطمئنا کتابهایی که در سطح جهانی فروخته میشوند و درباره خودیاری هستند ممکن است برای بعضیها قابل استفاده باشند ولی من مایلم چیزی بنویسم که برای همه مفید واقع شود. » حالا این شما و این هم ?? توصیه کرایگ هایپر. بخوانید و قضاوت کنید. 1- فرصتهایی را میبینند و پیدا میکنند که دیگران آنها را نمیبینند. 2- از مشکلات درس میگیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را میبینند. 3- روی راهحلها تمرکز میکنند. 4- سرزنش نمیکنند (واقعا فایدهاش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان هوشیارانه می پذیرند و روشمندانه موفقیتشان را میسازند، در زمانی که دیگران آرزو میکنند موفقیت به سراغشان آید. 5- مثل بقیه ترسهایی دارند ولی اجازه نمیدهند ترس آنها را کنترل و محدود کند. 6- سوالات درستی از خود میپرسند. سوالهایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار میدهد. 7- به ندرت از چیزی شکایت میکنند و انرژیشان را به خاطر آن از دست نمیدهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفیبافی و بیثمر بودن است. 8- سرزنش نمیکنند (واقعا فایدهاش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده میگیرند. 9- وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیتشان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیتشان پیدا میکنند و بیشتر از ظرفیتشان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده میکنند. 10-همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامهریزی میکنند و فکر میکنند تا وقتی که کارشان را انجام میدهند استرس کمتری داشته باشند. 11- خودشان را با افرادی که با آنها همفکر هستند متحد میکنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را میدانند. 12-بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرتانگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب میکنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمیگذارند زندگیشان اتوماتیکوار سپری شود. 13-به وضوح و دقیقا میدانند که چه چیزی در زندگی میخواهند و چه نمیخواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی میکنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند. 14-بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری میکنند. 15-در انجام کارهایشان امروز و فردا نمیکنند و زندگیشان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمیدهند. 16-آنها دانشآموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار میکنند. آنها از راههای مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد میگیرند. 17-همیشه نیمه پر لیوان را میبینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند. 18-دقیقا میدانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگیشان را با از شاخهای به شاخهای دیگر پریدن از دست نمیدهند. 19-ریسکهای حسابشدهای انجام میدهند؛ ریسکهای مالی، احساسی و شغلی. 20-با مشکلات و چالشهایی که برایشان پیش میآید سریع و تاثیرگذار روبهرو میشوند و هیچوقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمیکنند. با چالشها روبهرو میشوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره میبرند. 21-منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمیمانند تا آیندهشان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان میسازند. 22-وقتی بیشتر مردم کاری نمیکنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل میکنند. 23-بیشتر از افراد معمولی روی احساساتشان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچگاه برده احساساتشان نمیشوند. 24-ارتباطگرهای خوبی هستند و روی رابطهها کار میکنند. 25-برای زندگیشان برنامه دارند و سعی میکنند برنامهشان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامهریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است. 26-در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی میخواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را میفهمند. 27-ارزشهای زندگیشان معلوم است و زندگیشان را روی همان ارزشها بنا میکنند. 28-تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، میدانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها میدانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلیها خیال میکنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافتهاند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت. 29-اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کردهاند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را میروند که کمتر کسی میتواند برود، شاد میشوند. 30-از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی میکنند و چه دارند و چه طور به نظر میرسند، توجهی ندارند. 31-دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک میکنند تا به خواستههایشان برسند خوشحال میشوند. 32-متواضع هستند و اشتباهاتشان را با خوشحالی میپذیرند و به راحتی عذرخواهی میکنند. آنها از تواناییهایشان خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمیشوند. آنها خوشحال میشوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک میکنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصیشان لذت میبرند. 33-انعطافپذیر هستند و تغییر را غنیمت میشمارند. وقتی وضعیتی پیش میآید که عادتها و آسایش روزمرهشان را بر هم میزند از آن استقبال میکنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را میپذیرند. 34- همیشه سلامت جسمانی خودشان را در وضعیت مطلوبی نگه میدارند و میدانند که بدنشان خانهای است که در آن زندگی میکنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است. 35-موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار میکنند و تنبلی نمیکنند. 36-همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند. 37-با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمیکنند. 38-وقتشان و انرژیشان را روی وضعیتهایی که از کنترلشان خارج است صرف نمیکنند. 39-کلید خاموش روشن دارند. میدانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگیشان لذت میبرند و سرگرم میشوند. 40-آموختههایشان را تمرین میکنند. درباره تئوریهای عجیب و غریب خیالبافی نمیکنند بلکه واقعبینانه زندگی میکنند [ شنبه 89/8/8 ] [ 9:33 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
یکی از دوستان ما روی دست آقای «برایان تریسی» رو زده و 13 تجربه ناب برای موفق شدن در سازمانهای دولتی در ایران رو کشف کرده. در صورتی که کارمند دولت هستید حتما از این تجربیات استفاده کنید: 1- در یک سیستم دولتی؛ سعی کنید «لال بودن» را تمرین کنید! این تمرین در میزان عزیز بودن شما بسیار موثر است. 2- در یک سیستم دولتی؛ هیچگاه کارمندان را با یکدیگر مقایسه نکنید؛ چون قطعا شاهد تبعیض خواهید بود. 3- در یک سیستم دولتی؛ اگر مدیرتان 3 یا 4 ایراد دارد انتظار رفتنش را نکشید، چون قطعا نفر بعدی او 43 ایراد دارد! 4- در یک سیستم دولتی؛ می توانید با کارهای کم و کوچک، محبوبیت فراوانی به دست آورید؛ فقط کافی است «زبان» خود را تقویت کنید! 5- در یک سیستم دولتی؛ ممکن است که هر چه بیشتر کار کنید، بیشتر خوار و خفیف باشید. 6- در یک سیستم دولتی؛ با اشکالات سازمانتان بسازید و هرگز آنها را با مدیرتان در میان نگذارید؛ درغیر این صورت یک مشکل دیگر به سازمان اضافه می شود. آن مشکل، شما هستید! 7- در یک سیستم دولتی؛ اشتباهات یک مدیر را هیچگاه به مدیر دیگر نگویید؛ در غیر اینصورت بجای یک مدیر، دو مدیر در مقابل شما موضع گیری خواهند کرد. 8- در یک سیستم دولتی؛ با انجام کارهای مختلف و فعالیتهای به موقع، نظم شما تشخیص داده نمی شود؛ بلکه برای این کار راههای ساده تری هم هست. مثلا فقط کافیست همیشه میز کارتان را منظم نگه دارید! 9- در یک سیستم دولتی؛ اضافه بر کارهای معمول کار اضافه ای انجام ندهید؛ در غیر اینصورت انتظار پاداش بیشتری نیز نداشته باشید. 10- در یک سیستم دولتی؛ همیشه حرفها (فرمایشات) مدیرتان را تایید کنید، حتی اگر از نظر او «ماست، سیاه باشد!» 11- در یک سیستم دولتی؛ تنها کاری که واجب است سریع انجام دهید، کاری است که مدیر شما شخصا از شما خواسته است. 12- در یک سیستم دولتی؛ تنها انگیزه ای که می تواند شما را وادار به کار کند «کسب روزی حلال» است. 13- در یک سیستم دولتی؛ آسه برو، آسه بیا، که گربه شاخت نزنه؛ مگر اینکه با گربه نسبتی داشته باشید! منبع : ارسالی اعضا [ شنبه 89/8/8 ] [ 9:32 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
استعداد ذاتی، به علاوه موقعیت خوب و آموزشهای حرفه ای، منهای پارتی و پول و پدر این کاره، مساوی است با بازیگر شدن! این همان معادله ای است که بازیگرهای سینما در جواب سوال کلیشهای «چه شد سر از سینما درآوردید» تحویلتان میدهند. این که هر یک از ستارههای سینما چه طوری سر از سینما درآورده اند، خیلی حساب و کتاب ندارد؛ این که محمدرضا فروتن، کی و چه طور، محمدرضا فروتن شد و بهرام رادان از کی و در چه شرایطی روی سردر سینماها جا خوش کرد و هدیه تهرانی، چه طوری روی کرسی ستارگی نشست، اما مرور حافظه تاریخی نه چندان دور و دراز سینمایی تان به شما خواهد گفت این کسانی که امروز به خوبی میشناسید، کی و چه طور به روی شما لبخند زده اند. به همه اینها اضافه کنید فهرست بلندبالایی از بازیگرانی را که از دل خانواده سینمایی بیرون آمده اند؛ افرادی مانند لیلا حاتمی، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، گلشیفته فراهانی، پولاد کیمیایی، برزو ارجمند، امیریل ارجمندکاوه سماک باشی. یادتان باشد که حتی اگر شانس را تنها عامل ورود این ستارهها به سینما منظور میکنید، بازیهای درخشان آنها را هم باید به خاطر بسپارید. مطلب پیش رو به نقل از منابع اینترنتی درباره این است که ستارههای سینمای کشورمان چگونه وارد دنیای بازیگری شده اند. محمدرضا فروتن نخستین پلان: فیلم «هدف» اوایل دهه هفتاد فروتن به واسطه یکی از دوستانش، اکبر اصفهانی «عکاس خوب فیلمها و سریالها»، به بهرام کاظمی معرفی شد. کسی که برای نقش کوتاهی در فیلمش به دنبال یک بازیگر تازه کار میگشت. فروتن با «هدف» وارد سینما شد، هرچند برای رسیدن به بازیگری، کلاسهای آزاد بازیگری زیر نظر حمید سمندریان را هم رفته بود. فروتن با این که جزو بازیگران سینما به حساب میآید اما با قسمت تماشاخانه از سریال «سرنخ» دیده شد و بعد از آن «مرسدس» فرصتی به او داد تا خودش را در دل سینمای ایران به خوبی جا کند. او در ابتدای ورودش به سینما آن قدر نقشهای کم اهمیت و درجه ? و ? بازی کرد که کسی نتواند ورودش به سینما را با شایعه و شائبه گره بزند. مهناز افشار نخستین پلان: «دوستان» ورود پر سر و صدای مهناز افشار به سینما، از ورودهای جنجالی به حساب میآید. «شور عشق»، فیلمیکه دو ستاره یعنی افشار و رادان را به سینما تقدیم کرد، در همان زمان اکران آن قدر دیده شد که دیگر مهناز افشار بابت کارهای بعدی هیچ نگرانی نداشته باشد. البته او به گفته خودش، ? سال پیش از ورود به سینما، در موسسه ای غیرانتفاعی، کار تدوین را زیرنظر مجید میرفخرایی نژاد دنبال میکرد و از همان جا هم برای فیلم «دوستان» انتخاب و وارد سینما شد. با این حال همان روزها تیتر خیلی از روزنامههای زردی که خوراک خوبی را صید کرده بودند، شائبههای ورود متفاوت و یک باره افشار به سینما بود شایعههایی که هنوز هم گاهی زمزمه اش میآید. بهرام رادان نخستین پلان: «شور عشق» خیلی از آدمها بعد از سربازی دنبال کار میگردند. بهرام رادان هم یکی از همانهاست؛ همانهایی که در بین آگهیهای روزنامه دنبال یک شغل مناسب هستند. چشمش که به آگهی کلاسهای بازیگری «هیوافیلم» خورد، گوشی را برداشت و بعد هم سر از کلاسها در آورد و یک هفته از کلاسها نگذشته بود که فرم انتخاب بازیگر یک فیلم سینمایی را پر کرد تا روز تست از راه برسد. «سه نفر آمده بودند پشت شیشه و داشتند ما را نگاه میکردند. کلاس ثریا قاسمی«شور عشق» را به دستش میدهند تا روی نقش مجید همان «کیان» تمرکز کند. نقشی که فکر میکرد یکی دوتا دیالوگ بیشتر ندارد، غافل از این که یکی از دو نقش اصلی فیلم است. «شور عشق» برای رادان مانند مهناز افشار، سکوی پرتاب بود. پرتاب به دنیای سینما. بود. داشتیم فن بیان کار میکردیم. بعد از سه روز از سه نفرمان خواستند برای تست گرفتن برویم». فیلم نامه شهاب حسینی نخستین پلان: مجموعه «جمعهها با شبکه ?» مسیر بازیگری شهاب حسینی آن قدر پله پله بوده که کسی نمیتواند درباره حضور او در سینما و تلویزیون حرف و حدیثی داشته باشد. او به همراه تعدادی از بازیگرانی که بعدها کار طنز تلویزیونی کردند، گروهی داشتند که به شهرهای مختلف سفر و برنامههای شاد اجرا میکردند. بعد هم برای آیتم طنز «جمعهها با شبکه ?» کار کرد و از همان جا از طریق کامران ملک مطیعی پایش به گویندگی رادیو باز شد. بالاخره هم در اجرای متفاوت برنامه «اکسیژن» دیده شد و کم کم چهره اش برای مردم جا افتاد. «پلیس جوان» او را بین مردم به عنوان یک هنرپیشه تثبیت کرد و راه بازیگری اش تداوم پیدا کرد تا بالاخره در جشنواره فیلم فجر ??، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای «سوپراستار» از آن خود کرد. آهستگی و پیوستگی حضور شهاب حسینی در تلویزیون و سینما هر نوع شایعه ای را در مورد او از بین میبرد. هرچند رشته دانشگاهی اش، روان شناسی، ارتباط مستقیمی با کار بازیگری ندارد؛ البته رشته ای که برای بازیگری آن را نیمه کاره رها کرد. هدیه تهرانی نخستین پلان: «سلطان» او را تصور کنید که در فروشگاه در حال قدم زدن است و میخواهد برای کارهای دکوراسیونش حصیر بخرد. سنگینی نگاه دو نفر را لابه لای قفسهها روی خود احساس میکند؛ آزیتا حاجیان و محمدرضا شریفی نیا که آنها هم برای خرید به فروشگاه آمده بودند. تا این جای ماجرا برای ورود به سینما فانتزی است. شاید برای همین است که هدیه تهرانی به پیشنهاد حاجیان برای بازی جواب «نه» میدهد. اما حاجیان و شریفی نیا شماره تماس دوست او و مادرش را میگیرند و با تهرانی در تماس هستند. رفتن به دفتر سینمایی هدایت فیلم همان و عکس رضا رخشان برای تست گریم هم همان، عکسهای هدیه تهرانی در دفاتر سینمایی پخش میشود و حالا دیگر خیلی از کارگردانها میخواهند هدیه برایشان بازی کند. هدیه تهرانی خیلی زودتر از اینها میتوانست ستاره شود اما او مانند خیلیهای دیگر با مسعود کیمیایی شروع کرد. سلطان نخستین فیلم او با قرارداد ??? هزار تومانی بود، فیلمی که تهرانی در آن نقش پررنگی داشت و البته خیلی زود هم دیده شد. نیکی کریمی نخستین پلان: «وسوسه» بیشتر مردم او را با «عروس» میشناسند. فیلمیکه بعد از انقلاب برای نخستین بار، کلوزآپهایی از سیمای بازیگر جوان فیلم به مخاطبان عرضه میکرد. «عروس» بهروز افخمی مانند «شورعشق» ستاره آفرین بود. نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب، با این فیلم محبوب قلبها شدند و خیلیها یادشان رفت که نیکی کریمیرا برای نخستین بار در سال ?? در فیلم «وسوسه» جمشید حیدری دیده اند. کسی که از دوران دبیرستان، علاقه زیادی به تئاترهای مدرسه ای داشت و همین علاقه، او را سرانجام به ستاره سالهای نه چندان دور سینمای ایران تبدیل کرد. درباره ورود او به سینما هیچ وقت حرف و حدیثی وجود نداشت. آن سالها آن قدر سینمای ایران بی ستاره بود که همه از حضور بازیگر تازه واردی مثل او در سینما استقبال میکردند. امین حیایی نخستین پلان: «دو همسفر» او را کشف ثریا قاسمی میدانند، آن هم در جریان یک تئاتر کودکان به کارگردانی قاسمی. درباره ورود امین حیایی، هیچ وقت شایعه سازی نشد، شاید به این دلیل که روالی که او برای رسیدن به نقشهای رنگ و وارنگ طی کرده است روالی منطقی به نظر میرسد. آشنایی او با ثریا قاسمی باعث شد که او به اصغر هاشمی برای فیلم «دو همسفر» معرفی شود.حیایی آن قدر با کارگردانهای کم شناس کار کرد تا بالاخره توانست خودش را در فهرست بازیگران اصلی «برادههای خورشید» حقیقی و «هتل کارتن» الوند جا کند. حالا او یکی از پول سازترین بازیگران سینمای ایران و البته پرکارترینهایشان است. [ شنبه 89/8/8 ] [ 9:31 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 89/8/8 ] [ 9:29 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 89/8/8 ] [ 9:29 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 89/8/8 ] [ 9:26 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 89/8/8 ] [ 9:25 صبح ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |