علی داودی
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
روزنامه خراسان نوشت:

در پی چاپ خبری با عنوان «تشکیل ستاد خودجوش کاندیداتوری پرویز داوودی در سلماس» در ستون شنیده های مورخ 3/6/90دفتر مشاور عالی رئیس جمهور با ارسال نمابری اعلام کرد: «جناب آقای دکتر داوودی مشاور عالی رئیس جمهور می باشند و طبق قانون انتخابات کشور هر یک از مسئولان کشوری که قصد کاندیداتوری در انتخابات مجلس را داشته باشند بایستی قبل از انتخابات استعفا دهند، لذا خبر چاپ شده در آن روزنامه تکذیب می شود.»

[ سه شنبه 90/6/15 ] [ 10:15 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
پایگاه خبری الفجر مصر امروز از ترور امیر قطر خبر داد ولی یک منبع نزدیک به خانواده امیر قطر این خبر را در گفت‌وگو با خبرگزاری رسمی یمن «سبق» تکذیب کرد.
یک منبع مصری از ترور امیر قطر خبر داد ولی اعلام کرد که این ترور نافرجام بود و تنها به کشته شدن هشت محافظ وی منجر شد اما منابع قطری این حادثه را تکذیب کردند.

به گزارش فارس، پایگاه خبری الفجر مصر امروز از ترور امیر قطر خبر داد ولی یک منبع نزدیک به خانواده امیر قطر این خبر را در گفت‌وگو با خبرگزاری رسمی یمن «سبق» تکذیب کرد.

بنا بر این گزارش، الفجر اعلام کرد: کاروان امیر شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی امروز در مسیر کاخ سلطنتی دچار حادثه شد و وی از ناحیه پا مصدوم شد و هشت نفر از همراهان او کشته شدند.

به گزارش الفجر، این حادثه پس از دیدار امیر قطر با سفیر روسیه در اردوگاه «امیرة» در حومه دوحه روی داده است؛ زمانیکه کاروان وی دچار تصادفی شدید با خودرویی شد که یک فرد انتحاری آن را هدایت می‌کرد و پس از آن صدای شدید شلیک گلوله از محل حادثه شنیده شد.

بنا بر این گزارش، امیر قطر در این حادثه از ناحیه ران پا دچار آسیب شد اما هشت نفر از همراهان وی در محل جان خود را از دست دادند در حالی که یک نفر از این هشت نفر از نزدیکان وی بوده است.

این خبر در رسانه‌های قطری بشدت سانسور شده است. حتی روزنامه المدینه عربستان سعودی که برای لحظاتی این خبر را منتشر کرد، خبر خود را از روی پایگاه خبری خود حذف کرد.

گفته می‌شود یکی از همراهان امیر قطر هاوارد واچر آمریکایی بوده است که در این حادثه جان خود را از دست داده است اما هنوز گزارش‌های دقیقی از این حادثه و هویت عاملان آن منتشر نشده است.

در عین حال یک منبع نزدیک به خانواده شیخ حمد این خبر را کاملا تکذیب کرد و گفت که آنچه روزنامه‌های مصری در این خصوص منتشر کرده‌اند درست نیست.

این منبع که به هویت وی اشاره‌ای نشد به خبرگزاری رسمی یمن «سبق»، اعلام کرد: آنچه در این خصوص شایع شده است کاملا بی‌اساس است و همه این اخبار کاملا کذب است

[ سه شنبه 90/6/15 ] [ 10:14 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
این دو متهم، افرادی هستند که شب حادثه همراه عامل جنایت بودند اما در جریان قتل روح‌الله داداشی نقشی نداشتند.
متهمان ردیف دوم و سوم پرونده قتل قویترین مرد ایران از سوی دادگاه به حبس و شلاق محکوم شدند.

به گزارش خبرگزاری مهر، این دو متهم، افرادی هستند که شب حادثه همراه عامل جنایت بودند اما در جریان قتل روح‌الله داداشی نقشی نداشتند.

نیمه شب 25 تیرماه امسال زمانی که روح‌الله داداشی همراه یکی از دوستانش سوار بر خودروی خود از خیابان گلشهر کرج می‌گذشت، قربانی حادثه‌ای شد که سرنشینان یک خودروی پراید مشکی آن را رقم زدند.

به‌دنبال این جنایت، عامل اصلی قتل که نوجوانی 17 ساله به نام علیرضا بود، در دادگاه کیفری استان البرز محاکمه و به قصاص محکوم شد.

 پرونده 2 متهم دیگر نیز به‌دلیل اینکه در قتل نقشی نداشتند به دادگاه عمومی و جزایی استان البرز ارسال و جلسه محاکمه آنها در شعبه 101 دادگاه برگزار شد.

 در جلسه محاکمه پس از اخذ آخرین دفاع از متهمان، قاضی دادگاه، ختم جلسه را اعلام و متهم ردیف دوم را به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل به 3 سال حبس و تحمل 80 ضربه شلاق و متهم ردیف سوم را به اتهام مصرف مشروبات الکلی به 80 ضربه شلاق محکوم کرد.

[ سه شنبه 90/6/15 ] [ 10:12 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
توصیه بنده به مردانی که می خواهند ازدواج کنند این است که زن مشارکتی نگیرند، یعنی زنی بگیرند که جذابیت های جنسی شان را به مشارکت عموم نگذارند و آن را صرفا برای همسرشان بخواهند و در این زمینه حتما انحصار طلب باشند.
محمدحسن قدیری ابیانه با اشاره مقایسه چهره آرایش کرده و بی آرایش برخی هنرپیشه های ایرانی در یک سایت، در وبلاگش نوشته است:

این عکس ها می تواند نشانه خوبی برای کسانی باشد که ملاک زیبا بودن در انتخاب همسرشان برایشان مهم است.

بسیاری از زنان محجبه که ممکن است نسبت به بزک کرده ها زیبا جلوه نکنند، در صورت آرایش می توانند از این زنان پیشی بگیرند با این تفاوت که آنها آرایش و زیبایی و جذابیت خود را انحصارا برای همسرشان می خواهند و راضی نمی شوند به صورتی در ملا» عام ظاهر شوند که شهوت نامحرمان را برانگیزند.

توصیه بنده به مردانی که می خواهند ازدواج کنند این است که زن مشارکتی نگیرند، یعنی زنی بگیرند که جذابیت های جنسی شان را به مشارکت عموم نگذارند و آن را صرفا برای همسرشان بخواهند و در این زمینه حتما انحصار طلب باشند.

 پس در لحاظ زیبایی، یادتان نرود همسرتان را صرفا از بین زنان محجبه و مومنه انتخاب کنید.

[ سه شنبه 90/6/15 ] [ 10:10 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

چرا دخترها همیشه مرد پولدار را ترجیح می دهند ؟!

باور عموم بر این است که دخترها مردها و پسرهای پولدار را دوست دارند. بعضی‌ها ادعا می‌کنند که این مسئله ژنتیکی است--یعنی بیولوژی دلیل این است که زن‌ها به مادیات بیشتر از چیزهای دیگر اهمیت بدهند.
برخی از مردم تصور می‌کنند که این مسئله به محیط بستگی دارد--یعنی به اشتباه به زنان در سن کم آموزش داده می‌شود که برای مادیات ارزش زیادی قائل باشند و اینکه فقط پول می‌تواند آنها را خوشبخت و راضی کند.


نمی‌توان انکار کرد که یکسری از دخترها مجذوب پول هستند. زنانی هستند که به طرز غیرقابل‌باوری مادی هستند. مسئله جالب این است که این زنان آسیب‌های شدیدی هم به دلیل این رویکرد خود می‌بینند. خیلی از آنها به این دلیل جذب پول می‌شوند که با مردهایی رابطه داشته‌اند که با آنها رفتار درستی نداشته‌اند و خرید کردن تنها راه شاد کردن آنها بوده است.

اما تعداد این دخترها واقعاً خیلی زیاد نیست. پس چرا به نظر می‌رسد که همه دخترها فقط و فقط به پول فکر می‌کنند؟ پاسخ آن به این سادگی که تصور می‌کنید نیست.

چه چیزهایی را می‌توان با پول خرید؟

بااینکه دخترها به آن اندازه‌ای که مردم فکر می‌کنند مجذوب پول نیستند، اما این به آن معنی نیست که مجذوب مردان پولدار نیستند. چیزی که باید درک کنید این است که این دو یکی نیستند--ممکن است مجذوب مردی پولدار باشید اما دلیل آن ممکن است پول او نباشد.
دلیل آن این است که مردان پولدار رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که دختران عاشق آن هستند. وقتی مردی پول داشته باشد، معمولاً همه موارد زیر را هم دارد:

** اعتماد به ‌نفس: قبل از هر چیز، مردان پولدار اعتماد به ‌نفس بالایی دارند. شغل خوبی دارند، می‌دانند که می‌توانند هر چیزی که بخواهند را بخرند و هیچکدام از مشکلات و استرس‌های مالی که بقیه مردها دارند را ندارند. وقتی بدانید پول کافی برای خریدن هر چیزی که بخواهید را دارید، راحت‌تر اعتماد به ‌نفس پیدا می‌کنید.


** آرامش: یکی دیگر از ویژگی‌های مردهای پولدار این است که تقریباً در همه موقعیت‌ها خونسرد هستند و آرامش دارند. وقتی پول زیادی دارید، چرا نباید آرام باشید؟ خیلی از استر‌س‌هایی که مردهای عادی دارند فقط به دلیل مسائل مالی است.


** بی‌علاقگی: زن‌ها مردهایی را که با آنها بدرفتاری می‌کنند را دوست ندارند اما از مردهایی که به آنها نیازی ندارند، خوششان می‌آید. درخواست رابطه از طرف مردانی که فقط عاشق ظاهر و قیافه آنها هستند خسته‌کننده است و یکی از دلایل اصلی رد کردن آن‌ها می‌شود. اما مردی که پول دارد می‌داند که به نوعی بر مردان دیگر برتری دارد. به همین دلیل به اندازه مردان دیگر برای به دست آوردن دختری جوش نمی‌زند. این مسئله باعث مجذوب شدن بیشتر دختر به او می‌شود.



همانطور که می‌بینید، این پول نیست که دختران مجذوب آن هستند. طریقه رفتار و برخورد مردان پولدار است که آنها را جذب می‌کند. و دلیل اینکه آن مرد آنگونه رفتار می‌کند هم فقط و فقط پول اوست. اگر مردی بتواند همان رفتارها را داشته باشد اما پولش به آن اندازه نباشد، هر دختر مورد علاقه اش را می‌تواند مجذوب خود کند.
مردان پولدار زیادی را می‌بینید که نامزد یا همسر چندان جالبی ندارند. مردهای پولداری می‌‌توانند بهترین دخترها را از آنِ خود کنند که پولشان باعث بالا بردن اعتماد ‌به ‌نفسشان شده باشد.


به دست آوردن دختر مورد ‌علاقه

رمز جذاب بودن داشتن پول زیاد نیست. بااینکه بودن پول ضرری ندارد، اما الزام هم نیست. کاری که باید بکنید این است که رفتارها و نگرش مردان پولدار را یاد بگیرید. اگر بتوانید دقیقاً همان رفتارها را انجام دهید، مطمئن باشید که می‌توانید دختر موردعلاقه‌تان را به دست آورید.



فقط یادتان باشد که این پول نیست که باعث می‌شود بتوانید دختری را به دست آورید. این اعتماد به ‌نفس، آرامش، اخلاق و زبان بدن شماست که شما را خواستنی می‌کند.


[ دوشنبه 90/6/14 ] [ 9:21 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

مصائب ‌‌آلامد بودن !!

می‌گویند در جایی از سرزمین چین،‌ مردم به پای دختربچه‌های خردسال چوب‌هایی می‌بندند که مانع زیاده از حد بزرگ شدن قطر پای آنها شود. مردم هر جامعه و سرزمینی تصوری از زیبایی دارند؛ زیبایی چهره، ‌زیبایی اندام،‌ زیبایی پوشش و لباس و خیلی چیزهای دیگر که فرهنگ یک جامعه تعیین‌ می‌کند.

چینی‌هایی که چوب به پای دختربچه‌های خردسال می‌بندند، معتقدند پای کوچک و کم‌قطر زیباتر از پای بزرگ و زمخت است. تصوری که از زیبایی داریم، ما را وا می‌دارد بدن و پوششمان را طوری مدیریت کنیم که مطابق با معیارهای عمومی جامعه، زیبا به نظر برسیم.


پوشیدن لباس‌های تنگ یا گشادی که خیلی اوقات با آنها راحت نیستیم، رژیم‌های غذایی عجیب و غریب که گاهی سلامتی‌مان را به مخاطره می‌اندازند، شیوه‌های مختلف اصلاح مو و... هیچ‌کدام اموری بدیهی و طبیعی نیستند. همه این امور بر اساس یک تعریف فرهنگی اجتماعی رایج از زیبایی تعیین و تثبیت می‌شوند.



اما هیچ پدیده اجتماعی جاودانی وجود ندارد. همان‌طور که جامعه با شتاب یا آرام‌آرام تغییر می‌کند، تعریف آدم‌ها از زیبایی هم عوض می‌شود. این‌که مردمی به زیبایی پاهای کوچک و ظریف باور داشته باشند، نباید باعث شود تصور کنیم این که آنها روزی پاهای زمخت را زیبا بینگارند، غیر ممکن است.


مد در وهله اول‌ با عمومیت یافتن یک برداشت یا یک تعریف از زیبایی فردی شکل می‌‌گیرد و با همگانی شدن یک روش در آرایش و پوشش مطابق با این تعریف و برداشت تثبیت می‌شود. این همگانی شدن می‌تواند در سطح یک گروه کوچک، یک طبقه اجتماعی یا در کل جامعه اتفاق بیفتد. وقتی تعداد زیادی از مردم یک شهر باور کنند مردانی که موهایشان را از ته می‌تراشند زیبا و جذاب هستند و عده‌ای هم در عمل موها را بتراشند، می‌توانیم بگوییم پدیده‌ای به نام مد در این شهر در حال وقوع است.


مدها با نوعی فشار هنجاری از سوی جامعه حمایت یا طرد می‌شوند. روزگاری در همین تهران پوشیدن شلوار پاچه گشاد و گذاشتن سبیل کلفت مد بود. امروز اگر کسی با این سر و شکل توی شهر پیدا شود، انگشت‌نمای خاص و عام خواهد شد و مسخره‌اش خواهند کرد. این تمسخر چشمه‌ای از همان فشارهای هنجاری است و به همین دلیل این روزها بندرت کسانی ممکن است پیدا شوند که با شلوار پاچه‌گشاد در خیابان‌های تهران قدم بزنند.


مهم‌تر از همه خصوصیاتی که درباره مد گفته شد، ویژگی متمایزکننده مد است. مدها معمولا وسیله‌ای برای تمایز و تشخص بخشیدن به یک گروه، یک طبقه یا یک قشر اجتماعی هستند. هیپی‌ها عده‌ای از ساکنین محله ‌هِیت اَشبری‌ سان‌فرانسیسکوی آمریکا بودند. آنها صاحب خرده‌فرهنگی بودند که با حاشیه‌گرایی، مصرف مواد مخدر، داشتن موی بلند، جمع‌های قبیله مانند، شعار برای صلح، ستایش از دنیای عشق و آزادی، پرورش گل و علاقه به موسیقی راک مشخص می‌شد. آنها شیوه ویژه‌ای برای آرایش و پوشش داشتند که از دیگران متمایزشان می‌کرد.



تقلید از یک مد در واقع تلاش خودآگاه یا ناخودآگاه افراد برای نشان دادن تعلقشان به یک گروه، طبقه یا سبک زندگی است. اگر ثروتمند بودن در جامعه‌ای ارزشمند باشد، بسیاری از افراد آن جامعه خواهند کوشید از نحوه پوشش و آرایش طبقه ثروتمند تقلید کنند یا اگر سبک زندگی مردمان طبقه متوسط کشور آمریکا در جای دیگری از دنیا ارزشمند تلقی شود، بسیاری از افراد در سرزمین‌های دور از آمریکا از ظاهر و قیافه آنها تقلید خواهند کرد.



هر چه یک مد عمومی‌تر و همگانی‌تر شود، خاصیت تمایزآفرینی‌اش را برای گروه یا طبقه‌ای که آن را به وجود آورده،‌ بیشتر از دست خواهد داد. وقتی همه به شکل گروه و طبقه‌ای که می‌خواهد متفاوت جلوه کند در بیایند، طبقه‌ یا گروه تمایزخواه مد جدیدی خواهد آفرید.


مدها بسته به سرعت تحولات جامعه تغییر می‌کنند. گاه سرعت تحولات آن‌چنان زیاد است که معیارهای 2نسل از زیبایی فردی به طور کامل متفاوت از آب درمی‌آید. وقتی که پدران و پسران، مادران و دختران هیچ درکی از مدهای پوششی و آرایشی هم ندارند.
به نظر پدر و مادرها لباس‌هایی که فرزندانشان می‌پوشند،‌ شیوه‌هایی که مو و رویشان را می‌آرایند مسخره و شایسته مؤاخذه است. فرزندان هم از آرایش و پوشش والدین چنین درکی دارند و گاه حتی از این‌که مادر و پدر با چنین آرایش و پوشش از مد افتاده‌ای در جمع رفقای آلامدشان ظاهر شوند، خجالت می‌کشند.



در مواجهه با چنین تضادی چه باید کرد؟ پدرها و مادرهای زیادی چاره را اعمال فشار بیشتر بر جوانان می‌دانند و فکر می‌کنند باید کنترل بیشتری روی نوع پوشش و آرایش فرزندانشان داشته باشند. از سوی دیگر جوان‌ها هم کوتاه نمی‌آیند. هر روز با مدهای عجیب و غریب‌تری در سطح شهرها روبه‌رو هستیم و این موضوع مایه دردسر و جنگ و جدل در خیلی از خانواده‌ها شده است.



شاید بد نباشد بزرگ‌ترها به این نکته توجه کنند که آنها جوانیشان را در زمانه و روزگار دیگری گذرانده‌اند. آن روزها نوع دیگری از پوشش و آرایش مد بوده و تعریف دیگری از زیبایی رواج داشته است. به حکم آن‌که روزگار عوض شده است، جوانان هم حق دارند درباره این مقوله‌ها طوری دیگر بیندیشند و روش‌هایی متفاوت از چیزی که والدین می‌پسندند، برای پوشش و آرایششان انتخاب کنند.



توجه جوان‌ها هم به این مساله ضروری است که هر جامعه شئونات خاص خودش را دارد. گرایش به مدهای تازه فی‌نفسه بد نیست، اما وقتی پوشش و آرایش آنها باورها، هنجارها و شئونات فرهنگی


[ دوشنبه 90/6/14 ] [ 9:21 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
< type="text/java">
مرد نظافتچی وقتی با زن میلیونر سر سفره عقد نشست باور نداشت در چه دردسرهای بزرگ گرفتار خواهد شد.
چندی پیش به پلیس، ماجرای عجیب دعوای 2 زن در یکی از خیابان‌های شمال تهران مخابره شد که در آن یک زن باکلاس و هووی فقیرش به جان هم افتاده بودند.
پلیس در صحنه درگیری هر دو زن را دستگیر کرد و آنها برای بررسی قضایی به پرونده‌هایشان پیش روی بازپرس نیک‌صفت از شعبه 5 دادسرای شمیرانات قرار گرفتند.
زن جوانی که لباس‌هایش نشان می‌داد نسبت به هوویش در شرایط مالی مناسبی نیست با ناراحتی به بازپرس پروند شوهرم برای انجام کارهای نظافت به خانه‌های مردم می‌رفت و خرج زندگی‌مان از این راه تامین می‌شد. 
شوهرم وقتی گفت یک زن میلیونر به او پیشنهاد ازدواج داده است از من خواست موافقت کنم. او می‌گفت برای مدت کوتاهی زن میلیونر را به عقد موقت خود درآورده و پس از آن با گرفتن پول از او جدا می‌شود. من هم ناچار شدم به خاطر شرایط بد زندگی‌مان بپذیرم. شوهرم می‌گفت زن میلیونر پیشنهاد داده یکی از خانه‌هایش را به نام همسرم بزند.
این زن ادامه داد: ابتدا پذیرفتم و خوشحال شدم چون تصور می‌کردم شرایط زندگی‌مان تغییر می‌کند اما وقتی پی بردم همسرم او را به عقد دائم خود درآورده و با هم زندگی می‌کنند نتوانستم وجود زن دیگری را تحمل کنم.
وی افزود: شوهرم را از دست داده‌ام. دیگر وجودم برایش مهم نیست. کمتر به خانه می‌آید و به هیچ‌کدام از وعده‌هایش عمل نکرده است. من هم به خانه مجلل هوویم رفتم و از او خواستم که دست از سر شوهرم بردارد. با هم درگیر شدیم و کتک‌کاری کردیم.
مرد جوان نیز به بازپرس گفت: چندی پیش برای کار به خانه اعیانی زنی رفتم؛ این زن تنها زندگی می‌کرد و ثروت زیادی داشت. پس از چند روز او از من خواستگاری کرد و گفت چند خانه دارد و درآمدش خوب است و اگر با او ازدواج کنم یکی از خانه‌هایش را به نام من می‌زند.
مرد در ادامه گفت: با آنکه این زن 10 سال از من بزرگ‌تر بود اما پیشنهاد وسوسه‌کننده‌اش موجب شد موضوع را با همسرم درمیان بگذارم و از وی خواستم درباره این پیشنهاد تصمیم بگیرد. برای ما که زندگی‌مان به سختی می‌گذشت فرصت خوبی بود تا از این وضع نجات پیدا کنیم. 
همسرم نیز پیشنهاد را قبول کرد و گفت باید خانه‌اش را به نام ما بزند اما زن میلیونر از من خواست او را عقد دائم کنم تا خانه‌اش را به نام من بزند. من هم به همسرم چیزی نگفتم اما وقتی این موضوع را متوجه شد با من تماس گرفت و شروع به ناسزاگویی کرد. سعی داشتم آرامش کنم اما بی‌فایده بود. همسرم با عصبانیت به خانه همسر دومم رفت و با هم درگیر شدند. 
من نیز در بین این دوراهی گرفتار شده‌ام. همسر اولم را دوست دارم و فقط به خاطر پول و خوشبختی او تن به ازدواج دوم دادم اما هرگز تصور نمی‌کردم چنین اتفاقی بیفتد.بنا به گزارش خبرنگار جنایی «وطن‌امروز»، پس از اظهارات این مرد، 2 زن از یکدیگر به اتهام فحاشی و ضرب و شتم شکایت کردند و پرونده در حال رسیدگی است

[ دوشنبه 90/6/14 ] [ 9:19 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
«رغد» در جشن سفارت لیبی در امان که چندی پیش برگزار شد شرکت کرد و چند عکس یادگاری نیز با «محمد حسین البرغثی» سفیر لیبی در آن زمان و همسرش انداخت. «البرغثی» چند روز پس از آن جشن به دلیل جنایت های رژیم قذافی علیه ملت لیبی، از سمت خود استعفا داد.
رسانه های عراقی در مطلبی نوشتند: «رغد» دختر بزرگ «صدام» دیکتاتور سابق عراق که چند سالی است به همراه فرزندان خود و مادرش و تحت تدابیر شدید امنیتی در امان پایتخت اردن زندگی می کند، آخرین باری که در ملأ عام ظاهر شد، سفارت لیبی در اردن بود.

به گزارش صفحه عربی «تابناک»، در همین راستا پایگاه خبری «الجوار» مدعی شد: «رغد» در جشن سفارت لیبی در امان که چندی پیش برگزار شد شرکت کرد و چند عکس یادگاری نیز با «محمد حسین البرغثی» سفیر لیبی در آن زمان و همسرش انداخت. «البرغثی» چند روز پس از آن جشن به دلیل جنایت های رژیم قذافی علیه ملت لیبی، از سمت خود استعفا داد.


گفته می شود آن جشن به مناسبت چهل و یکمین سالگرد انقلاب لیبی در هتل «فور سیزان» امان برگزار شد.

«محمد حسین البرغثی» بلافاصله پس از کناره گیری از سمت خود، به عنوان نماینده شورای انتقالی لیبی در اردن تعیین شد.

 وی از اولین سفیرانی بود که از رژیم «قذافی» اعلام برائت کرد و به صف انقلابیون پیوست.



[ دوشنبه 90/6/14 ] [ 9:1 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

لیونل مسی آرژانتینی مهاجم تیم پر آوازه بارسلونا از یک دختر ایرانی خواستگاری کرد.
به گزارش برنا،لیونل مسی آرژانتینی مهاجم تیم پر آوازه بارسلونا از یک دختر ایرانی خواستگاری کرد.
گفتنی است در برنامه 90 درصد برنامه خنده بازار به حواشی این خواستگاری عجیب پرداخته شد.

[ دوشنبه 90/6/14 ] [ 8:59 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

 

کی روش عزیز در کمتر از 16 ساعت حرفهای خودش را به مدل و گونه بیشتر مربیان ایرانی تکذیب کرد ! گویا این مدل مصاحبه و تکذیب فوری و سبسطه گری در همه جای دنیا رواج دارد
 « روز گذشته مصاحبه‌ای انجام دادم که برخی از آن سوء برداشت کردند. اگر به مصاحبه دقت کنید، من هرگز نگفتم که مسئولان فدراسیون با من همکاری نمی‌کنند، بلکه گفته‌ام به رغم علاقه و تمام همکاری‌هایی که انجام می‌شود ما به همکاری بیشتری نیاز داریم که این همکاری و حمایت از تیم ملی می‌تواند معطوف به تماشاگران، اسپانسرهای مالی و سایر سازمانها باشد. از نظر من صعود ایران به جام جهانی اهمیت زیادی دارد. من از تمام تلاشهایی که فدراسیون برای حمایت از تیم ملی انجام داده قدردانی می‌کنم و معتقدم ما به تعامل و حمایت بیشتری به ویژه‌ از خارج فدراسیون نیاز داریم. » 
این حرفهای امروز صبح کارلوس کی روش بعد از پایان تمرینات تیم ملی و پیش از سفر به قطر بود اما جالب که بدانیم سرمربی تیم ملی دیشب در مصاحبه با ایسنا چه گفت :
  « من بعد از پنج ماه حضور در ایران با وجود تلاش‌ها و نگرش افراد حاضر در فدراسیون به ویژه رییس فدراسیون اما عملا تغییر خاصی در وضعیت پشتیبانی تیم ملی ندیدم. در این شرایط کار کردن بسیار دشوار خواهد بود ...فقط بهترین‌ها هستند که به جام جهانی می‌رسند؛ بهترین بازیکنان،‌ بهترین مربیان، بهترین تمرین‌ها، بهترین تیم‌ها، بهترین حمایت‌ها و بهترین مدیران! .... فقط می‌توانم به مسوولان فوتبال ایران هشدار دهم و به آنها بیدارباش اعلام کنم که بحث حمایت از تیم ملی را جدی بگیرند. من این مسایل را فقط بخاطر احساس مسوولیت نسبت به تیم ایران، مطرح می‌کنم
کی روش عزیز در کمتر از 16 ساعت حرفهای خودش را به مدل و گونه بیشتر مربیان ایرانی تکذیب کرد و جمله ای که هزار بار از زبان مربیان داخای شنیدیم را از قول کی روش هم گوش جان سپردیم : « از حرفهای من سوء برداشت کردند !‌» البته سرمربی تیم ملی در مصاحبه دیشب خود سعی کرد با چیدن دیپلماتیک واژه ها در کنار هم به نوعی برای خود راه فرار هم باقی بگذارد . او امروز صبح گفته است که منظورش حمایت از خارج از فدراسیون بود . دیشب عباس ترابیان در رادیو تاکید کرد که « کی روش به امکانات منچستر یونایتد عادت دارد و کمی هماهنگی با امکانات ایران برایش سخت است ! »
اگر بپذیریم که کی روش یک مربی حرفه ای است مطمئننا می داند که وظیفه پشتیبانی از تیم ملی برعهده فدراسیون آن کشور است و اگر رئیس جمهور و وزارت امورخارجه و هر نهادی بخواهد به تیم ملی کمک کند باز هم از طریق فدراسیون فوتبال اقدام می کنند ! از سوی دیگر گویا این مدل مصاحبه و تکذیب فوری و سبسطه گری در همه جای دنیا رواج دارد ! با نهایت احترامی که برای کی روش و حرفه و تخصص او قائل هستیم اولین نمره منفی را برای این سرمربی بزرگ در ذهن خود ثبت می کنیم . حتی اگر کی روش خواسته است با این حرکت به نوعی مسئولان فدراسیون را به تلاش بیشتر مجبور کند باز هم این گونه روشها از شخصیتی مثل کی روش بعید است

[ دوشنبه 90/6/14 ] [ 8:58 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 342
کل بازدیدها: 1665652