علی داودی
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
اما آیا مجری و تهیه‌کننده برنامه نود در ازای این پول هنگفت دریافتی از بیت‌المال، در برابر منتقدان پاسخگو خواهد بود یا به روش و منش خود ادامه می‌دهد و این برنامه را همچنان در رسانه ملی نگه می‌دارد؟
وطن امروز نوشت: بنا بر اطلاعات دریافتی، فردوسی‌پور سال گذشته برای «نود»، دقیقه‌ای 60 هزار تومان دریافت می‌کرده که قرار بوده این مبلغ به دقیقه‌ای 100 هزار تومان در سال جاری افزایش پیدا کند که در این صورت، در طول یک سال مبلغی حدود یک میلیارد تومان عایدی او از این برنامه می‌شود.

بالاخره بعد از چند هفته حرف و حدیث هدایت شده و بازار گرمی مسبوق به سابقه درباره برنامه تلویزیونی نود، این برنامه همزمان با آغاز لیگ یازدهم، روی آنتن شبکه 3 رفت.

در طول سالیان اخیر، بارها این برنامه محل منازعه اهالی فوتبال با صدا و سیما شده اما سازمان همواره به‌طور قاطع پشت مجری و تهیه‌کننده این برنامه ایستاده است ‌طوری که از حاشیه امن ایجاد شده، مجری برنامه توانست به هرکسی و هر چیزی بتازد و پاسخگو هم نباشد.

این موضوع اما موجب اختلافاتی در خود سازمان صدا و‌سیما هم شد و برخی منتقدان معتقد بودند که تهیه‌کننده نود باید قدری هم پاسخگو باشد اما گوش شنوایی موجود نبود. اینگونه بود که فردوسی‌پور در برنامه زنده، مدیران شبکه را بارها و بارها یک بار برای دادن وقت بیشتر، بار دیگر برای فلان آیتم و... تهدید کرد؛ امری که در طول تاریخ سیما بی‌سابقه است.

شما تصور کنید مجری برنامه در تعارض با پخش شبکه 3، ناگهان روی آنتن، مدیر شبکه آقای پورمحمدی را خطاب قرار می‌دهد و از او می‌خواهد که درخواستش را حل کند! مدیران منتقد می‌گویند اگر این نوع اتفاقات که توسط فردوسی‌پور باب شده تبدیل به رویه در سازمان شود، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.
در عین حال، همیشه این بحث مطرح بوده که تهیه‌کننده‌ای که سازمان امتیاز آنتن زنده را در اختیارش گذاشته و پول هنگفتی هم از سازمان دریافت می‌کند، آیا نباید پاسخگو هم باشد؟اصولا یک برنامه تلویزیونی تا چه میزان می‌تواند محل ایجاد نزاع میان اهالی فوتبال شود؟

برای مثال چندی پیش که گروه حوادث روزنامه وطن امروز گزارشی را درباره سارقان منزل فردوسی‌پور و میزان پول نقد، دلار، یورو و جواهرات به سرقت رفته وی منتشر کرد، در حالی که مستندات آن بر اساس اظهارات خود شاکی در دادسرا تهیه شده بود، این مجری جنجالی که کمتر حریمی برای ورزشکاران قائل است، در تماس‌های متعدد با روزنامه تلاش داشت به نوعی روند اطلاع‌رسانی وطن امروز تغییر کند! همه استدلال فردوسی‌پور این بود که اگر من اینقدر پول نقد در خانه‌ام داشته‌ام... «بابا! وضع ما اینقدرها هم خوب نیست».

این خود نشان می‌دهد که وقتی چنین حساسیتی درباره مطلب منتشره صفحه حوادث یک روزنامه وجود دارد بسیار بسیار بیشتر باید درباره یک برنامه تلویزیونی حساسیت وجود داشته باشد اما متاسفانه اینگونه نیست. یکی از بازیکنان لیگ برتر چندی‌ پیش ‌گفت: «فردوسی‌پور که بی‌محابا به قرارداد، سقف قرارداد و درآمد و همه چیز ما کار دارد، خودش به عنوان تهیه‌کننده چقدر از تلویزیون دریافت می‌کند؟»

این سخن بی راه هم نیست. بنا بر اطلاعات دریافتی، فردوسی‌پور سال گذشته برای نود، دقیقه‌ای 60 هزار تومان دریافت می‌کرده که قرار بوده این مبلغ به دقیقه‌ای 100 هزار تومان در سال جاری افزایش پیدا کند که در این صورت، در طول یک سال مبلغی حدود یک میلیارد تومان عایدی او از این برنامه می‌شود که در این صورت باید به او لقب مجری میلیاردی داد.

اما آیا مجری و تهیه‌کننده برنامه نود در ازای این پول هنگفت دریافتی از بیت‌المال، در برابر منتقدان پاسخگو خواهد بود یا به روش و منش خود ادامه می‌دهد و این برنامه را همچنان در رسانه ملی نگه می‌دارد؟

[ سه شنبه 90/6/1 ] [ 9:23 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

رییس سازمان سنجش آموزش کشور از اعلام نتایج آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی کشور در  اواخر هفته آینده خبر داد.

محمد حسین سرورالدین در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به اعلام نتایج آزمون کارشناسی ارشد در اواخر هفته آینده، گفت: داوطلبان می‌توانند برای مشاهده نتایج به سایت سازمان سنجش به نشانی http://sanjesh.org  مراجعه کنند.

وی در خصوص ظرفیت پذیرش در این آزمون، از پذیرش حدود 85 هزار داوطلب در آزمون کارشناسی ارشد خبر داد.

سرورالدین در خاتمه با اشاره به اعلام نتایج نهایی کنکور 90 در دو هفته آینده، در خصوص ظرفیت پذیرش در این آزمون، گفت: بیش از 585 هزار داوطلب امسال در آزمون سراسری پذیرفته می‌شوند.

[ سه شنبه 90/6/1 ] [ 9:16 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
کارشناسان، دی‌ان‌ای جنین‌های مرغ را در مراحل اولیه رشد آنها تغییر داده و توانستند موجودات پوزه‌داری را تولید کنند که در دوره کرتاسه منقرض شده‌اند.
دانشمندان دانشگاه هاروارد با برهم زدن سیر تکامل طبیعی حیوانات به تغییر دی‌ان‌ای جوجه‌ها برای تولید جنین‌هایی با پوزه سوسمار به جای نوک، دست زده‌اند.

به گزارش ایسنا، کارشناسان، دی‌ان‌ای جنین‌های مرغ را در مراحل اولیه رشد آنها تغییر داده و توانستند موجودات پوزه‌داری را تولید کنند که در دوره کرتاسه منقرض شده‌اند.

این رونمایی علمی بازگشت تکامل می‌تواند راه را برای دانشمندان به منظور تغییر دی‌ان‌ای در جهات دیگر و استفاده از روند مشابه برای ساخت گونه‌های بهتر با قابلیت انطباق با آب‌وهوای زمین هموار کند.

آنها همچنین مدعی شده‌اند که این دستاورد می‌تواند به حذف نقائص هنگام تولد در نوزدان انسان کمک کند.

آرخات آبژانوف، زیست‌شناس تکاملی دانشگاه هاروارد، این جوجه‌های پوزه سوسماری را با سوراخ کردن پوسته تخم آنها و تزریق یک دانه پروتئین ژلاتینی پیش از آغاز رشد جنین به وجود آورده است.

این تغییرات به مولکول‌های جدا در محیط تخم اجازه می‌دهد طی 14 روز رشد کرده و به پوزه تبدیل شوند.

اگرچه قوانین اخلاقی، شکستن تخمهای جوجه‌دار را منع کرده اما آبژانوف امیدوار است که روزی بتواند جوجه‌ها را به حالت دایناسور مانیراپتورا درآورد.

وی این تغییرات را با تحلیل مولکول‌های علامت دهنده که کنترل تغییرات کالبدی در پرندگان و سایر موجودات را بر عهده دارند، انجام داده بود.

افزودن پروتئین به تخم‌ها که رشد مولکولهای خاص را متوقف می‌کند، همچنین از رشد برخی مشخصه‌های خاص در پرنده ممانعت به عمل می‌آورد.

مانیراپتوراها دایناسورهای کوچکی بودند که به تصور دانشمندان کلکسیونی از هزاران پرنده را در سراسر دنیا به دنیا آورده‌اند.

به عقیده کارشناسان، جوجه‌ها و دیگر پرندگان طی یک مجموعه تغییرات ژنتیکی از دایناسورها به وجود آمده‌اند.

با تغییر دی‌ان‌ای جوجه‌ها برای شباهت به ژن‌های سوسمار پیش از بوجود آمدن نوک، دکتر آبژانوف توانست مسیر تکاملی جوجه‌ها را تغییر دهد تا به جای نوک با پوزه به دنیا بیایند.

جک هورنر، یک دیرینه‌شناس دانشگاه مونتانا در حال انجام کار مشابهی برای ساخت «چیکنوزاروس» با یک دم و دستانی شبیه دایناسورها است.

[ سه شنبه 90/6/1 ] [ 9:16 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
دفترچه یادداشت یک شهید شانزده ساله در جریان تفحص پیگر شهدا، پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت کرده بود.

به گزارش خبرگزاری مهر، راوی که یکی از بچه های تفحص پیکر شهداست می گوید: خواندن بخشی از یادداشتهای این شهید 16 ساله برای لحظاتی ما را به فکر فرو برد که کجائیم و چه می کنیم. گناهان یک روز او عبارت بودند از:

• سجده نماز ظهر طولانی نبود.
• زیاد خندیدم.
• هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.

راوی در سطر آخر افزوده بود که: دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم... !

[ سه شنبه 90/6/1 ] [ 9:15 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
وی در سفرهایش به کشورهای دیگر در چادر زندگی می‌کرد. محافظانش زن بودند و همواره آمادگی این را داشت که مخالفان خود را اعدام کند و تانک را روانه آنها کند!
"در حالی که معمر قذافی یکشنبه شب از ملت لیبی خواست که طرابلس را از حمله مخالفان نجات دهند، اما به نظر می‌رسد که حکومت 42 ساله وی رو به پایان است."

به گزارش ایسنا خبرگزاری رویترز در گزارشی درباره معمر قذافی، دیکتاتور لیبی آورده است: "در حالی که حکومت زین‌العابدین بن‌علی و حسنی مبارک، رهبران سابق تونس و مصر که همسایگان لیبی هستند در برابر انقلاب‌های مردمی سرنگون شدند، اما معمر قذافی در برابر نیروهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و مخالفان خود جنگی تمام‌عیار به راه انداخت، اما نتوانست مانع این شود که مخالفان کنترل شهرهای لیبی را در دست بگیرند.

قذافی طی دوران زمامداری خود که بیش از 40 سال طول کشید، شخصیتی خون‌خوار و عجیب داشت.

وی در سفرهایش به کشورهای دیگر در چادر زندگی می‌کرد. محافظانش زن بودند و همواره آمادگی این را داشت که مخالفان خود را اعدام کند و تانک را روانه آنها کند!

در اکثر دوران حکومت قذافی وی جایگاهی ویژه در لیست افراد مورد غضب کشورهای غربی به خود اختصاص داد، اما همچنان در داخل لیبی از طریق از بین بردن مخالفان و عدم پذیرش تعیین جانشین،‌ قدرت را در دست داشت.

وی با اعلام دست کشیدن از برنامه‌اش جهت دستیابی به سلاح‌های کشتار جمعی در برابر لغو تحریم‌ها علیه لیبی خود را به غرب نزدیک کرد، اما نتوانست مانع رسیدن جریان انقلاب‌ها در کشورهای عربی به لیبی شود.

دادگاه بین‌المللی کیفری که مقر آن در شهر لاهه هلند قرار دارد، هم‌اکنون قذافی، پسر دومش سیف‌الاسلام و رئیس سازمان اطلاعاتی‌اش عبدالله السنوسی را به دلیل ارتکاب جنایت‌های ضدبشری و برنامه‌ریزی برای قلع و قمع قیام مردمی تحت پیگرد قرار داده است.

هنگامی که لیبی که یک کشور تولیدکننده نفت است،‌ وارد جنگ داخلی شد ارتش قذافی با شدت هرچه تمام‌تر علیه مخالفان خشونت به کار گرفت و هنگامی که قیام مردمی در اواسط ماه فوریه گذشته در لیبی آغاز شد، صدها تن از مخالفان در بنغازی و سایر شهرهای این کشور به قتل رسیدند.

فشارهای بین‌المللی علیه قذافی بیشتر شد و در نهایت ناتو اقدام به بمباران تانک‌ها، توپ‌ها و پایگاه‌های ویژه قذافی در طرابلس کرد که در نتیجه سیف العرب، کوچک‌ترین پسر وی و سه تن از نوادگانش در یکی از این بمباران‌ها کشته شدند.

رونالد ریگان، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا قذافی را "سگ هار"، نامیده بود و در سال 1986 هواپیماهای جنگی آمریکا را جهت بمباران منطقه باب العزیزیه که مقر اقامت قذافی است، فرستاد که در نتیجه این حمله 60 تن از جمله دخترخوانده قذافی کشته شدند.

آمریکا این حمله را در پاسخ به انفجار هواپیمای یک کلوپ شبانه در برلین که محل آمد و شد سربازان آمریکایی بود، انجام داد.

قذافی مشهورترین و اولین سخنرانی خود پس از قیام مردم را از ساختمانی ایراد نمود که طی بمباران‌های سال 1986 هواپیماهای آمریکایی ویران شده بود و طی 25 سال گذشته عملیات بازسازی در آن انجام نشده بود.

وی طی این سخنرانی در کنار مجسمه‌ای به شکل دستی که هواپیمای جنگی آمریکا را در دست گرفته، مخالفان را به شدیدترین مجازات‌ها تهدید کرد.

وی طی سخنرانی‌هایی که از تلویزیون پخش می‌شد، از قیام مردم در شرق لیبی انتقاد کرد و مخالفان را موش و مزدور خارجی خواند و اعلام کرد که آنها به دست اسامه بن‌لادن رهبر سابق القاعده شست‌وشوی مغزی شده و تحت تاثیر قرص‌های روانگردان قرار گرفته‌اند!

چندبار گزارش‌هایی مبنی بر اینکه قذافی در بمباران‌های ناتو کشته و یا زخمی شده، منتشر شد اما وی هر بار در تلویزیون سخنرانی می‌کرد و این شایعات را تکذیب می‌کرد.

در ماه مه وی نیروهای ناتو را مورد تمسخر قرار داد و گفت که آنها هیچ موقع نمی‌توانند وی را پیدا کنند.

وی در پیامی صوتی که از تلویزیون الجماهیریه که همان تلویزیون رسمی لیبی است، پخش شد، اعلام کرد که "صلیبی‌های ترسو" نمی‌توانند وی را پیدا کنند، چراکه وی در جایی اقامت دارد که آنها هرگز قادر به شناسایی آن نیستند.

پس از این نیز چندین بار دیگر تنها پیام‌های صوتی وی از تلویزیون رسمی لیبی پخش شد تا مخفیگاهش لو نرود.

مدتی پیش نیز شایعاتی از سفر قذافی به ونزوئلا منتشر شد اما در آن موقع دیکتاتور لیبی اعلام کرد که هرگز به کشور دیگری نخواهد رفت و لیبی را ترک نخواهد کرد، چراکه می‌خواهد در این کشور "شهید" شود.

وی تاکید کرد که همچنان به مقاومت ادامه خواهد داد و مخالفان را به مزدوری نیروهای بیگانه و القاعده متهم کرد.

قذافی که دارای یکی از طولانی‌ترین دوران زمامداری در سطح جهان است، دولتی رسمی ندارد و اسم وی نزد مردم لیبی "برادر، رهبر انقلاب"، است.

عشق وی به خودنمایی و دلقک‌بازی در سفرهای خارجی‌اش کاملا نمایان بود، چراکه وی همیشه در چادرهای بادیه‌ نشینان اقامت می‌کرد و دهها تن از زنان از محل اقامت وی محافظت می‌کردند.

وی طی دیدار سال گذشته خود از ایتالیا جهت گسترش روابط دوجانبه با این کشور، با دعوت از صدها جوان ایتالیایی جهت پذیرش دین اسلام غوغایی به راه انداخت.

همچنین بسیاری از نامه‌های دیپلماتیک مقامات آمریکایی که توسط پایگاه ویکی لیکس منتشر شد، درباره تمایلات و علایق رهبر لیبی بود.

در نامه‌ای که روزنامه نیویورک تایمز آمریکا منتشر کرد، آمده است که قذافی هنگام دیدار از نیویورک جهت حضور در مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2009 تاکید داشته که در طبقه همکف اقامت داشته باشد و اصرار داشته که نباید ارتفاعی بیش از 35 درجه بگیرد!

در مورد وی همچنین آمده است که به شدت به گروه همراهش وابسته بود، گروهی که متشکل از چهار پرستار اوکراینی بود، از جمله زنی که به "مو بور جذاب"، شهرت داشت.

برخی نامه‌های منتشرشده در ویکی لیکس نیز از رابطه عاطفی میان قذافی و این پرستار که نامش "گالینا کولنتسکا" است، خبر داده بودند اما این پرستار 38 ساله هنگام آغاز درگیری‌ها در لیبی از این کشور فرار کرد.

وی با وجود کارهای عجیبی که انجام می‌داد، مورد حمایت تعداد زیادی از لیبی‌ها بود. آمادگی‌اش جهت مبارزه با کشورهای غربی و اسراییل چه از طریق سخنرانی و چه به صورت عملی، حمایت‌های مردم کشورهای عربی را به همراه داشت که احساس می‌کردند رهبرانشان دچار ضعف و ناتوانی هستند.

قذافی در سال 1942 در چادری در نزدیکی "سرت"، در ساحل دریای مدیترانه به دنیا آمد. پدرش چوپان بادیه‌نشین بود. وی تحصیل در رشته جغرافیا را در دانشگاه ناتمام گذاشت تا به زندگی نظامی روی آورد و مدت کوتاهی را در مرکزی آموزشی وابسته به ارتش انگلیس گذراند.

وی در سال 1969 طی کودتای نظامی بدون خون‌ریزی که آن را انقلاب "فاتح اول سپتامبر" نامید، "ملک ادریس اول"، پادشاه آن زمان لیبی را سرنگون کرد و قدرت را در دست گرفت.

وی در دهه 70 آنچه که "نظام جهانی سوم" نامید، به وجود آورد؛ نظامی که براساس دیدگاه‌های قذافی که در "کتاب سبز" منتشر شده، حد وسط کمونیسم و سرمایه‌داری است.

قذافی، توسعه لیبی را آغاز کرد؛ کشوری که بیشتر به خاطر چاه‌های نفت و بیابان‌هایش شهرت داشت؛ جایی که محل درگیری‌های زیادی طی جنگ جهانی دوم بود.

وی هنگام در دست گرفتن قدرت، تشکیل نیروهای مسلح قدرتمند را در اولویت قرار داد. اما همزمان میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی را برای بهبود وضعیت معیشتی مردم صرف کرد؛ مساله‌ای که باعث افزایش محبوبیت وی نزد لیبیایی‌های کم‌درآمد شد.

وی در پروژه‌های بزرگی سرمایه‌گذاری کرد، همچون کارخانه فولاد در مصراته و پروژه "رود صنعتی بزرگ"، که هدف از آن رساندن آب چاه‌های بیابان‌ها به مناطق ساحلی بود.

وی پیش از شروع درگیری‌های اخیر در لیبی اقدامات شدیدی را علیه مخالفان از جمله اسلام‌گراها به کار گرفت و "کمیته‌های پاکسازی"، از نیروهای ارتش، پلیس و دانشجویان طرفدار خود تشکیل داد تا از نظام حمایت کند.

وی همچنین از مساله "ناسیونالیسم عربی" که جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور اسبق مصر اعلام کرده بود، حمایت و تلاش کرد که لیبی را با مصر و سوریه متحد کند، اما تلاش وی با شکست همراه شد.

وی همچنین بار دیگر تلاش کرد که لیبی و تونس را متحد کند، اما باز هم شکست خورد.

پس از شکستهای متوالی در این زمینه و عدم موفقیت در اتحاد با عربها، حس "ناسیونالیسم آفریقایی" قذافی گل کرد و وی در سال 1999 و در نشست سران "سازمان وحدت آفریقا" در شهر "سرت" لیبی، پیشنهاد تشکیل "اتحادیه آفریقا" را داد، که با موافقت سایر کشورها، این اتحادیه در سال 2002 جانشین سازمان وحدت آفریقا شد.

وی که یک دوره نیز ریاست اتحادیه آفریقا را برعهده داشت، خود را "شاه شاهان آفریقا" نامید و طی مراسمی با حضور تعدادی از سران قبایل آفریقایی، تاج پادشاهی را بر سر نهاد.

قذافی در سال 1977، اسم کشور را به "جماهیری عربی مردمی سوسیالیسم بزرگ لیبی" تغییر داد و به مردم اجازه داد که در "کنگره‌های مردمی"، دیدگاه‌های خود را بیان کنند. اما کشورهای غربی در اکثر دوران زمامداری قذافی با وی رابطه مناسبی نداشتند، چراکه همواره قذافی را به رابطه با جنبش‌های تروریستی و انقلابی متهم می‌کردند.

دیکتاتور لیبی پس از حادثه انفجار هواپیمای "پان آمریکن"، در سال 1988 در منطقه لاکربی اسکاتلند به دست وابستگان وی که منجر به کشته شدن 270 مسافر شد، دچار انزوای شدیدی شد.

سازمان ملل در سال 1992 تحریم‌هایی را علیه لیبی جهت فشار بر این کشور برای تحویل دادن تعدادی از لیبی‌های متهم در پرونده لاکربی اتخاذ کرد که این مساله باعث شد اقتصاد لیبی دچار رکود شدیدی شود و در نتیجه قذافی روحیه انقلابی‌اش کاهش یافت و از شدت سخنانش که همواره در مخالفت با نظام سرمایه‌داری و غرب بود، کاست.

رهبر لیبی در سال 2003 از برنامه این کشور جهت تولید سلاح‌های ممنوعه کشتار جمعی دست کشید که این مساله باعث شد، لیبی پس از سال‌ها به محافل سیاسی جهان برگردد.

در ماه سپتامبر 2004 نیز پس از دست کشیدن قذافی از برنامه تسلیحاتی خود و برعهده گرفتن مسئولیت انفجار لاکربی، جورج بوش، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا تحریم‌های تجاری این کشور علیه لیبی را به صورت رسمی برداشت. اما آزادشدن "عبدالباسط المقراحی"، متهم اصلی پرونده انفجار هواپیمای آمریکایی از زندان اسکاتلند به دلیل وضعیت جسمانی و بازگشت وی به لیبی در سال گذشته، خشم آمریکا را دوباره برانگیخت."

[ سه شنبه 90/6/1 ] [ 9:14 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
به گزارش شیعه آنلاین، اخیرا یکی از شرکت های عربی، دستگاه اتوماتیک وضو سفارش داده و پس از تولید آن را به جهان عرب معرفی کرده است.

گفتنی است این دستگاه اتوماتیک، با هدف آسان سازی وضو تولید و پخش شده است. به نظر می رسد مصرف کنندگان اصلی این دستگاه افراد تنبل باشند.

این دستگاه که به تازگی وارد کشورهای عربی شده، هنوز به طور وسیعی رواج نیافته اما پیش بینی می شود با استقبال گسترده ای از سوی اعراب مواجه شود.








[ سه شنبه 90/6/1 ] [ 9:13 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

گاهی در داستانها قهرمان برای اثبات میزان علاقه اش به طرف مقابل از خیر مال و ثروت می گذرد.

 

ما این موضوع در دنیای واقعی و برای یکی از ثروتمندترین زنان جهان اتفاق افتاد. کایتانا فیتز جیمز استوارت 85 ساله یکی از مشهورترین چهره های کشور اسپانیا دوست داشت پیش ازمرگ با مردی که 25 سال از خودش جوان تر بود ازدواج کند.

اما فرزنداش همیشه با این موضوع مخالف بودند و تاکید می کردند این مرد تنها بخاطر ثروتش حاضر به این ازدواج شده وعلاقه ای به او ندارد. فرزندان او به قدری در این مورد اصرار کرده بودند که حتی شایع شده بود خوان کارلوس پادشاه اسپانیا هم خواهان به هم خوردن این وصلت شده است!

اما دوشس هم برای اینکه اثبات کند چنین چیزی حقیقت ندارد تمامی ثروتش را بین شش فرزندش تقسیم کرد. او که در صحبت کردن و راه رفتن با مشکلاتی روبروست از اوایل جولای روند قانونی تقسیم ثروتش را آغاز کرد که حدود سه میلیارد و نیم یورو تخمین زده می شود !

پس از انجام مراحل قانونی پسر ارشد او به روزنامه ال موندو گفت :«اگر مادرم تصمیم به ازدواج گرفته ما در این مراسم شرکت می کنیم هر چندکه موافق این قضیه نیستیم.»


[ یکشنبه 90/5/30 ] [ 10:28 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

چهره ارسطو نقطه مشترک این فیلم‌ها و سریال‌هاست؛ چه در روزهایی که فرزانه بود و با هویتی زنانه نقش بازی می‌کرد و چه حالا که سامان است و در قالب یک مرد در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف بازی می‌کند

 

چهره‌اش برای خیلی‌ها آشناست؛ خیلی‌ها هنوز نقش‌آفرینی‌اش را در فیلم‌های «سربازهای جمعه»، «تیغ‌زن»، «تسویه حساب» و «استشهادی برای خدا» به خاطر دارند. خیلی‌ها هم او را با « آناهیتا» و «سرزمین کهن» به یاد می‌آورند. چهره ارسطو نقطه مشترک این فیلم‌ها و سریال‌هاست؛ چه در روزهایی که فرزانه بود و با هویتی زنانه نقش بازی می‌کرد و چه حالا که سامان است و در قالب یک مرد در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف بازی می‌کند.

او یکی از قدیمی‌ترین بازیگران حیطه بازیگری و یکی از مشهورترین ترنسکشوال‌های کشورمان است که بعد از 42 سال تغییر جنسیت داده؛ خودش که می‌گوید: «نه چیزی برای پنهان کردن دارم و نه ترسی از حرف زدن درباره گذشته‌ام» شاهد این ادعا عکس‌های دوران فرزانگی‌اش است که در گوشه و کنار خانه‌اش دیده می‌شوند؛ عکس‌هایی که سامان آنها را دور نینداخته است.

بیشتر از 40 سال از عمرتان را در یک قالب دیگر گذراندید، شما که می‌دانستید به این جنسیت تعلق ندارید چرا این‌قدر دیر اقدام کردید؟

جایگاهم را پیدا نکرده بودم. نمی‌دانستم کجا ایستاده‌ام. شک داشتم که تی‌اس هستم یا نه؟ می‌دانستم یک مشکل اساسی وجود دارد اما باید اطمینان پیدا می‌کردم. از عواقب تغییر جنسیت و تنهایی بعد از آن هم خیلی می‌ترسیدم؛ در اصل، مهم‌ترین مشکلم همین تنهایی بود. من عاشق معاشرت کردن با دیگران هستم و دوست دارم همیشه در خانه‌ام مهمان داشته باشم. می‌ترسیدم بعد از جراحی دیگر کسی من را نپذیرد.

ترس از تنها شدن باعث شد 20 سال طول بکشد تا من تصمیم بگیرم جنسیتم را تغییر بدهم اما سال 85 دیگر مطمئن شدم که می‌خواهم این کار را انجام بدهم و اقدام کردم. همان موقع خیلی‌ها گفتند باید بازیگری را ببوسی و کنار بگذاری‌؛ گفتند کار و زندگی‌ات رو جمع کن و برو خارج اما می‌بینید که هنوز هم اینجا هستم و به کارم ادامه می‌دهم.

در تئاتر و سینما جزو قدیمی‌ها به حساب می‌آیید، نقطه آغاز بازیگری‌تان کجا بود؟

از سال 67 به شکل حرفه‌ای کارم را شروع کردم، آن روزها ساکن شاهرود بودم و همان‌جا هم کار می‌کردم. یک سال بعد گفتند خانم‌ها نمی‌توانند روی صحنه بیایند و کار کنند، ما هم برای اینکه بگوییم هنر زن و مرد ندارد، یک تئاتر به اسم «خرابه شام» کار کردیم و همه خانم‌ها با پوشیه روی صحنه رفتند.

همین جسارتی که ما بهخرج دادیم باعث شد سد روی صحنه نرفتن خانم‌ها شکسته شود و ما بتوانیم کارمان را ادامه دهیم. اواخر سال 68 برای مدتی به تهران آمدم و بعد دوباره به شاهرود برگشتم اما از سال 74 به بعد برای همیشه تهران را برای زندگی انتخاب کردم چون اینجا راحت‌تر می‌توانستم کار کنم.

اولین سریالی که خارج از قالب زنانه و در واقع با قالب اصلی‌تان بازی کردید، کدام سریال بود؟

سال 87 در یکی از برنامه‌های ویژه عید نوروز به کارگردانی سعید آقاخانی نقش یک سمسار را بازی کردم. البته آن زمان درباره بازی در سریال کمال تبریزی هم صحبت‌هایی کرده بودم، اما اولین حضورم جلوی دوربین با همان نقش سمسار بود.

بعد برای صحبت با کمال تبریزی به پشت صحنه سریالش یعنی «سرزمین کهن» رفتم و با او به گفت‌وگو نشستم. اضطراب زیادی داشتم، مدام منتظر بودم ایشان یک دنیا سوال درباره کاری که انجام داده‌ام بپرسند، اما آقای تبریزی طوری رفتار کرد که انگار نه انگار اتفاقی افتاده، خیلی راحت فقط درباره بازی در فیلمشان با هم حرف زدیم.

مسعود کیمیایی هم همین‌طور بود. من سال‌هاست ایشان را می‌شناسم؛ ایشان یکی از افرادی بود که از قبل می‌دانست قرار است تغییر جنسیت بدهم و چه مشکلی دارم. یکی از خوشبختی‌های من حضور این آدم‌ها بود که کنارم بودند و توانستم روی کمک و اطمینان قلبی‌ای که به من می‌دادند حساب کنم و برای تغییر جنسیت اقدام کنم.

ارتباطاتی که قبل از تغییر جنسیت داشتید بعد از آن هم ادامه پیدا کرد یا تغییر کردند؟

بیشتر رابطه‌هایم را بعد از جراحی هم حفظ کردم اما چند تا دوست خوب داشتم که متاسفانه آنها را دست دادم و الان فقط گاهی تلفنی با آنها در ارتباط هستم.

با چه چیزی مشکل داشتند؟ اینکه راه اصلی زندگی‌تان را انتخاب کردید و تغییر جنسیت داده بودید یا مشکل، چیز دیگری بود؟

نپذیرفتند، اصلاً موقعیتی را که داشتم نپذیرفتند. می‌گفتند این فکری که درمورد خودت می‌کنی با چند جلسه روان‌کاوی حل می‌شود و خیلی جدی نیست. می‌گفتند تو بی‌دلیل یک مشکل کم‌اهمیت را بزرگ کرده‌ای. این گروه رابطه‌شان را کاملاً با من قطع کردند و همین موضوع خیلی اذیتم کرد.

حتی در یک دوره، افسردگی گرفتم اما چون اعتقاد داشتم زمان، مشکلات را حل می‌کند، همه چیز را به گذشت زمان سپردم و در حال حاضر بیشتر آنهایی که دیدشان نسبت به این کارم منفی بود من را پذیرفته‌اند. حالا خیلی‌ها فهمیده‌اند که ما باید آدم‌ها را به خاطر چیزی که هستند دوست داشته باشیم، نه چیزی که دوست داریم باشند.

همکارانتان چطور؟ آنها با سامان ارسطو مشکلی ندارند؟

حالا دیگر همه سامان را بیشتر از فرزانه می‌شناسند و می‌پذیرند و این همان اتفاقی است که باید بیفتد. قبل از جراحی مدام باید دلیل رفتارهایم را به دیگران توضیح می‌دادم و می‌گفتم این زنی که شما می‌بینید واقعیت دنیای من نیست؛ من فقط جسم زنانه دارم. همین باعث می‌شد آنها را آزار بدهم و روزهای پرتنشی را بگذرانم و حتی یک زن قلدرمآب به نظر برسم‌. اما حالا دیگر نیازی نیست بخواهم چیزی را ثابت کنم برای همین خیلی آرام‌تر از قبل هستم. آن وقت‌ها توی چشم‌هایم فقط و فقط ترس و افسردگی بود. انگار مدام درحال پنهان کردن خودم بودم.

با کدام یک از دوستان بازیگرتان رابطه بهتری داشتید؟

مائده طهماسبی و همسرشان فرهاد آئیش، مستانه مهاجر، مهتاب کرامتی، مسعود کیمیایی، رابعه اسکویی، مجید جعفری و خیلی‌های دیگر. دوستان هنرمندم راحت پذیرفتند.

عزت‌الله انتظامی، محمدعلی کشاورز و خیلی از کسانی که سن‌وسال بیشتری از آنها گذشته و فکر می‌کردم این اتفاق را خیلی راحت نپذیرند اما باز هم به من خیلی کمک کردند و شرایطم را همانطور که بود پذیرفتند.

رابطه‌تان با خانواده‌تان چطور است؟

راستش الان خیلی بهتر از قبل شده؛ فقط بعضی وقت‌ها نمی‌دانم از روی قصد و غرض است یا ناخودآگاه، آنها من را به اسم قبلی‌ام صدا می‌زنند و این کمی آزاردهنده است.

در این مدت هیچ‌وقت این رابطه قطع نشد؟

نه خوشبختانه؛ البته فاصله سنی من و خواهرهایم کمی زیاد است. مثلاً بزرگ‌ترینشان 58 ساله است؛ بالطبع کنارآمدن با شرایطی که من داشتم برایشان کار راحتی نبود با این حال هیچ‌وقت رابطه‌مان را با هم قطع نکردیم. شاید این رابطه مدتی کم‌رنگ شد اما من هیچ‌وقت نخواستم خودم را پنهان کنم چون اعتقاد داشتم کار درستی انجام داده‌ام و همین باعث می شد میلی به پنهان کردن خودم نداشته باشم.

با بچه‌ها چطور؟ بچه‌های اقوام و آشنایان؟

خیلی خوب است، چون یک کودک درون دارم که اسمش سیناست؛ سینا سال‌هاست که همراه من است. نه بزرگ می‌شود و نه دست از شیطنت برمی‌دارد؛ من 50 تا خواهرزاده دارم که عاشقم هستند، من هم عاشق آنها هستم.

هزینه جراحی‌ها زیاد بود؟ برای تهیه‌اش مشکل نداشتید؟

دو تا جراحی اولم نزدیک به 9 میلیون تومان هزینه داشت که با کمک مهتاب کرامتی و پادرمیانی‌هایش به 400 هزار تومان رسید و این واقعاً کمک بزرگی بود که هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. جراحی دوم که مهم‌ترین و اصلی‌ترین جراحی بود پول زیادی می‌خواست؛ چیزی حدود 20 میلیون تومان که با کمک 30 نفر از همکارانم این مبلغ تهیه شد و بالاخره خرداد‌ماه سال گذشته آخرین عمل تغییر جنسیت را انجام دادم. اگر کمک آنها نبود با مشکل روبه‌رو می‌شدم.

بهزیستی هم کمک کرد؟

متاسفانه آسیب‌دیدگان خیلی از آسیب‌های اجتماعی زیر‌ نظر بهزیستی هستند اما من و امثال من زیر‌شاخه‌ای از وزارت بهداشت هستیم و فقط می‌توانیم با بهزیستی در تعامل باشیم. هزینه‌ای که دولت برای کمک به جراحی ما در نظر گرفته 10 میلیون تومان است اما در عمل بهزیستی در مرحله اول 4 میلیون می‌دهد و در قسط بعدی یک میلیون تومان البته ممکن است این مبلغ قسط‌ها به صورت دیگری هم باشد، مثلاً اول 3 میلیون بعد 2 میلیون. حالا بماند که چقدر برای همین پول باید برو بیا داشته باشیم و از این اتاق به آن اتاق برویم و از هر جایی نامه بگیریم و تمام اینها ما راخسته‌تر می‌کند.

مشکلات دیگری هم داشتید؟

خیلی زیاد؛ مثلا بهزیستی برای ما پزشک تعیین می‌کند. آنها خودشان راضی نمی‌شوند که گربه‌شان را زیر تیغ جراحی بیندازند که شناختی از او ندارند اما بچه‌های ما با همه مشکلات روحی، روانی و خانوادگی‌ای که دارند و بحرانی که قرار است پشت سر بگذارند باید زیر نظر پزشکی که به آنها معرفی می‌شود، عمل کنند. ما نه کلینیک مخصوص داریم، نه پزشک، نه مشاور و نه حتی انجمنی که بتوانیم با آن در ارتباط باشیم. جمعیت 4 هزار نفری تی‌اس ما درواقع انگار وجود ندارند.

بعد از جراحی چطور؟ مشکلات باز هم ادامه دارد؟

همه فکر می‌کنند فقط دیوانه‌ها باید بروند روان‌پزشک اما بچه‌های ما بعد از جراحی قطعاً باید تحت نظر باشند اما این امکان برای خیلی‌ها فراهم نیست. ببینید، ما فکر می‌کنیم اگر عمل جراحی تغییر جنسیت را انجام بدهیم دنیا برایمان بهشت می‌شود اما خبری از این جور چیزها نیست. وقتی در جمع بچه‌ها بودم و می‌گفتم باور کنید بعد از عمل هم زندگی همین است باورشان نمی‌شد. زندگی همین است اما بعضی‌ها که به خودشناسی نرسیده‌اند،کارهای عجیبی می‌کنند، زن‌ها زیادی زنانه رفتار می‌کنند و مردها غیرت‌های کاذب و افراطی از خودشان نشان می‌دهند.

گذشته را فراموش کرده‌اید؟

نه، نباید فراموش کنم، فقط دیگر کاری با آن ندارم. نمی‌دانم چرا بعضی‌ها عکس‌های آن روزهایشان را می‌سوزانند و همه خاطراتشان را کتمان می‌کنند. من معتقدم که جسمم تغییر کرده و با روحم همسو شده است. پس چرا باید عکس‌هایم را پاره کنم؟ باور کنید الان دیگر حتی به دیروز هم فکر نمی‌کنم چه برسد به گذشته.

چطور از فرزانه به سامان رسیدید؟

وقتی تغییر جنسیت دادم، با همسرم اسم‌هایی مثل فرزین، بردیا و سامان را انتخاب کردیم، هرکدام را چند روز صدا زدیم؛ سامان بیشتر از همه اینها به من می‌آمد و دوستش داشتم.

ازدواج‌تان به کجا رسید؟

سال 87 با همسرم نامزد کردیم، 9 تیر 88 تاریخ عقدمان بود و اردیبهشت 90 از هم جدا شدیم. قسمت این بود که اینطوری زندگی کنم.

ارسطو تمام مدت مصاحبه به همسرش هدی فکر می‌کرد و دلش می‌خواست آنجا بود.


[ یکشنبه 90/5/30 ] [ 10:27 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

سرویس اقتصادی- با بالارفتن قیمت طلا و به تبع آن سکه بازار سخن از نرخ سکه ، سکه شده است.

 قیمت های نجومی سکه و طلا
  
 در مدت کوتاهی قیمت سکه و طلا به ارقام نجومی رسید و اونس طلا در تاریخ 27 مرداد 90 برابر 1827 دلار و  سکه قدیم 500000 تومان ، طرح جدید 496000تومان، نیم سکه 248000، ربع سکه 134000 و سکه گرمی 77000 تومان در بازار به فروش می رسد.

از قیمت 3500 تومانی سکه در سالهای 60 الی 62 تا قیمت نیم میلیون تومانی آن در نیمه تابستان سال 90 ، بد نیست جهت مقایسه نگاهی به قیمت سکه در سالهای 60 تا 89 بیاندازیم.







منبع: وبلاگ سراچه

[ یکشنبه 90/5/30 ] [ 10:18 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

 

ایران با اعزام این دیپلمات به سوریه که پیش از این جایگاهی در سطح معاون وزیر خارجه داشت از یک سو پیام روشن تداوم دفاع تهران از سوریه برای جهانیان را مخابره کرد و از سوی دیگر با اعمال تغییرات در سطح مدیریت سفارتخانه خود در دمشق زمینه انتقال بهتر دیدگاه‌های جمهوری اسلامی در قبال تحولات سوریه را فراهم کرد.
روزنامه شرق نوشت:

در ادامه اعمال تغییرات دستگاه دیپلماسی، سفیران جدید ایران در اسلام‌آباد، مانیل و دمشق تعیین شدند که به زودی عازم محل ماموریت خود می‌شوند ماموریتی که شاید تنها برای سفیر ایران در سوریه سخت و در عین حال مهم و استراتژیک باشد.

بر اساس این گزارش، پس از انتصاب برقعی، آهنی و زهره‌وند به عنوان سفیران جدید ایران در ژاپن، فرانسه و افغانستان، بنا به پیشنهاد علی‌اکبر صالحی وزیر امور خارجه و با تایید رییس‌جمهور، علیرضا حقیقیان سفیر پیشین ایران در ارمنستان به عنوان سفیر جدید کشورمان در پاکستان انتخاب شده و در خاتمه ماموریت ماشاالله شاکری عازم اسلام‌آباد خواهد شد. علی‌اصغر محمدی نیز به عنوان سفیر جدید ایران در فیلیپین برگزیده شده و به زودی عازم مانیل پایتخت این کشور می‌شود. همچنین محمد رئوف شیبانی، معاون خاورمیانه و مشترک‌المنافع وزارت خارجه کشورمان به جای سیداحمد موسوی به عنوان سفیر جدید ایران در سوریه راهی دمشق می‌شود.

شیبانی پیش از این و در آبان 1388 به‌عنوان معاون خاورمیانه و مشترک‌المنافع وزارت خارجه جایگزین حسین شیخ‌الاسلام شد. سفیر جدید ایران در حالی عازم سوریه خواهد شد که برخی کشورهای غربی و عربی سفیران خود در دمشق را در پی بروز ناآرامی‌های چند ماه اخیر در این کشور فراخوانده‌اند. همچنین انتصاب نماینده جدید ایران در سوریه دو روز پس از آن صورت گرفت که رییس‌جمهوری آمریکا رسما خواستار کناره‌گیری اسد از قدرت شد.»

با این حال ایران با اعزام این دیپلمات به سوریه که پیش از این جایگاهی در سطح معاون وزیر خارجه داشت از یک سو پیام روشن تداوم دفاع تهران از سوریه برای جهانیان را مخابره کرد و از سوی دیگر با اعمال تغییرات در سطح مدیریت سفارتخانه خود در دمشق زمینه انتقال بهتر دیدگاه‌های جمهوری اسلامی در قبال تحولات سوریه را فراهم کرد.

در همین رابطه علی‌اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران چندین بار تاکید کرده بود که دولت سوریه باید به مطالبات مشروع مردم پاسخ دهد. این همان انتقادی است که کشورهای غربی و عربی با توسل به آن و بهانه‌هایی دیگر، دایره اعمال فشار علیه دولت بشار اسد به منظور کناره‌گیری از قدرت را تنگ‌تر کرده است.

با این حال تهران با وجود انتقاداتی که نسبت به نحوه مدیریت بحران در سوریه دارد به هیچ‌وجه موافق منتقدان اسد برای کناره‌گیری از قدرت نیست. چرا که سوریه برای تهران در منطقه خاورمیانه دارای جایگاهی استراتژیک است. روابط ایران و سوریه موفق‌ترین و تاثیرگذارترین دستاورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی‌ به شمار می‌رود. این رابطه در 30سال گذشته از پیچ و خم‌های بسیاری عبور کرده و بارها در لحظه‌ای که همه منتظر گسست آن بودند، توانسته به سلامت از معرکه اختلاف‌های مقطعی گذر کند.

هرچندکشورهایی که تا همین چند هفته پیش از متحدان مهم سوریه محسوب می‌شدند، مثل روسیه و ترکیه، به انتقاد شدید از نظام دمشق می‌پردازند، ایران همچنان از سوریه حمایت می‌کند و همین امر نیز تا حدودی بر روابط تهران- آنکارا سایه انداخته است چرا که دو کشوری که در سال‌های اخیر، روابط مستحکمی با یکدیگر داشتند و حتی هر دو به سوریه به عنوان هم‌پیمانی قابل اعتماد نگاه می‌کردند در شتاب تحولات منطقه از یکدیگر جدا شدند و ایران بر موضع حمایت از سوریه باقی ماند و آنکارا به مسیر دیگری افتاد. روابط رو به رشد و مستحکم سال‌های اخیر تهران و آنکارا نیز باعث نشد که تهران از حمایت خود از دولت اسد دست بکشد.

چندی پیش هفته‌‌نامه «صبح صادق»، ارگان سپاه پاسداران نیز در یادداشتی اعلام کرد «همه دنیا از نوع روابط ایران با سوریه آگاه است و ایران هم نباید آن را پنهان نگه دارد. این در حالی است که روابط ایران با ترکیه سرگذشتی پرفراز و نشیب داشته است و اگر حکومت اسلامی ناچار به انتخاب باشد، بین سوریه و ترکیه سوریه را انتخاب خواهد کرد.

بر همین اساس است که با وجود تداوم ناآرامی‌ها در سوریه ماموریت محمد رئوف شیبانی به عنوان سفیر جدید در این کشور سخت جلوه می‌کند؛ ماموریتی که باید در کنار حفظ مناسبات دیپلماتیک میان تهران – دمشق پیامی باشد مبنی بر خواست ایران برای فروکش کردن ناآرامی‌ها و بازگشت آرامش به حاکمیت دولت بشار اسد.

[ یکشنبه 90/5/30 ] [ 10:14 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 63
بازدید دیروز: 145
کل بازدیدها: 1667666