علی داودی
 
لینک دوستان
پیوندهای روزانه

 

جوان جنایتکار وقتی دید قادر نیست چک‌هایی را که در ازای خرید خودرو به معلم جوان داده بود، پاس کند، نقشه قتل او را طراحی کرد.
 
به گزارش همشهری شامگاه 18شهریور امسال زن جوانی با مرکز فوریت‌های پلیسی 110تبریز تماس گرفت و خبر از ناپدید‌شدن مرموز همسرش داد. او گفت: بعد از ظهر دیروز شوهرم برای انجام کاری از خانه خارج شد و قول داد شب که به خانه برگشت برای صرف شام به رستوران برویم اما چند ساعت بعد از رفتنش موبایلش خاموش شد و هر چه تلاش کردم نتوانستم با او تماس بگیرم. وقتی شب شد و او به خانه برنگشت، نگرانی‌ام بیشتر شد و با کمک اعضای خانواده همه جا را دنبال او گشتیم اما اثری از وی پیدا نکردیم. حالا هم احتمال می‌دهم که بلایی سر شوهرم آمده باشد.
 
با اظهارات زن جوان تحقیقات برای یافتن ردی از مرد گمشده شروع شد. بررسی‌ها نشان می‌داد این مرد، معلم یکی از مدارس شهر است که بعد از‌ظهرها در یک نمایشگاه فروش اتومبیل کار می‌کرد. مأموران راهی نمایشگاه شدند اما در تحقیق از آنجا نیز نتیجه‌ای نگرفتند. از آنجا که مرد جوان آخرین بار سوار بر خودروی سمندش از خانه خارج شده بود، شماره پلاک خودروی او به همه تیم‌های گشت پلیس مخابره شد اما با گذشت چند روز اثری از او و ماشینش به‌دست نیامد.
 
مأموران که در پرس و جو از خانواده معلم جوان متوجه شده بودند او هیچ مشکل خانوادگی و دلیلی برای فرار از خانه نداشته است، حدس زدند که وی قربانی جنایتی شوم شده و بررسی‌های خود را روی این فرضیه متمرکز کردند. 23روز از ماجرا گذشته بود که نخستین سرنخ پرونده به‌دست آمد. این سرنخ را همسر معلم جوان در اختیار مأموران قرار داد. او که مدعی بود ماشین همسرش را پیدا کرده است به مأموران گفت: شوهرم وقتی ناپدید شد تعدادی چک در وجه حامل در خانه داشت. از آنجا که موعد چک‌ها سر رسیده بود، با هماهنگی قاضی پرونده به بانک رفتم تا آنها را وصول کنم اما در حساب صاحب چک پولی نبود.
 
شماره تلفن صاحب چک را از بانک گرفتم و به او زنگ زدم. وی که از همه جا بی‌خبر بود به من گفت که چک هایش را به‌عنوان ضمانت به پسری به نام همایون داده بود و قرار نبود او چک‌ها را خرج کند. وقتی فهمیدم که همایون چک‌ها را در ازای خرید ماشین به شوهرم داده بود، با وی تماس گرفتم اما گوشی را برنداشت. نشانی محل کارش را در یکی از گاراژهای شهر گرفتم و راهی آنجا شدم. در آنجا دو خودروی سمند و پژو پارک شده و روی آنها چادر کشیده شده بود. چادر را که کنار زدم، ماشین سمند شوهرم را شناختم. با اینکه سمند پلاک نداشت اما عینکی که روی داشبورد ماشین بود توجهم را جلب کرد. خودم چند وقت قبل این عینک را برای شوهرم خریده بودم. با پیدا کردن ماشین او، تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس خبر دهم.
 
مأموران بعد از حضور در گاراژ و پیدا کردن خودروی معلم ناپدید شده، همایون را به‌عنوان نخستین مظنون پرونده دستگیر کردند. او در همان بازجویی‌های اولیه پرده از راز جنایتی هولناک برداشت و گفت: چند وقت‌قبل از معلم جوان یک ماشین به‌صورت چکی خریدم اما پولی نداشتم که چک هایم پاس شود. از طرفی او برای دریافت طلبش مدام با من تماس می‌گرفت. چون پولی برای پرداختن به وی نداشتم تصمیم به قتل او گرفتم.
 
وی ادامه داد: مقتول به‌خاطر خرید و فروش ماشین همیشه با خودش پول حمل می‌کرد و من این موضوع را می‌دانستم. با دو نفر از دوستانم نقشه قتل معلم جوان و سرقت پول‌های او را کشیدیم و این در حالی بود که تصور می‌کردم با قتل او می‌توانم از شر چک‌هایم خلاص شوم. روز حادثه با او تماس گرفتم و گفتم یک ماشین مناسب برای فروش پیدا کرده‌ام. او با شنیدن تعریف‌های من، از همه جا بی‌خبر برای دیدن ماشین قرار گذاشت. از او خواستم به مغازه‌ام بیاید تا از آنجا به سراغ دوستم برویم. وقتی آمد از او سراغ چک‌هایم را گرفتم اما گفت که چک‌ها همراهش نیست.
 
همان لحظه دوستانم که در مغازه مخفی شده بودند بیرون آمدند و بعد از اینکه کرکره را پایین کشیدیم، با چسب دهانش را بستیم. جیب‌های او را گشتیم اما هیچ کدام از چک‌ها را پیدا نکردیم. چون می‌دانستیم که درصورت رها‌کردن وی، از سوی پلیس دستگیر می‌شویم، تصمیم گرفتیم او را به قتل برسانیم. منتظر ماندیم تا هوا تاریک شود و بعد معلم جوان را به داخل ماشین منتقل کردیم و وارد جاده‌ای شدیم که به خارج از شهر منتهی می‌شد. حدود 80کیلومتر که رفتیم به جاده‌ای خاکی رسیدیم و همانجا با طناب وی را خفه کردیم. سپس جسدش را داخل چاهی در آن حوالی انداختیم و روی دهانه چاه را پوشاندیم. پس از آن ماشینش را سرقت کردیم و از محل دور شدیم.
 
سرهنگ مداحی، رئیس پلیس آگاهی استان آذربایجان شرقی با بیان این خبر گفت: با اعترافات مرد جوان، تحقیقات برای دستگیری همدستان او آغاز شد. بررسی‌ها نشان می‌داد که دو متهم دیگر پرونده چند روز قبل‌ به اتهام سرقت بازداشت شده بودند. با انتقال آنها به اداره آگاهی، هر دو متهم به شرکت در قتل معلم جوان اعتراف کردند و با اطلاعاتی که در اختیار پلیس قرار داده بودند، جسد مقتول پیدا شد و در اختیار خانواده‌اش قرار گرفت. متهمان سپس به بازسازی صحنه جنایت پرداختند و با صدور قرار بازداشت راهی زندان شدند.

[ سه شنبه 91/8/2 ] [ 1:47 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

سرانجام نام خلیج‌فارس به سرویس نقشه سایت گوگل بازگشت تا نگرانی‌های پدید آمده در این باره تا اندازه بسیاری مرتفع شود. البته این کار خوشحال کننده در شرایطی رخ داده که هنوز در کنار این نام تاریخی، نام جعلی مطرح از سوی همسایگان آن سوی آب هم ـ البته در ابعاد بسیار کوچکتر ـ نوشته شده و افزون بر آن، نشانه‌های ناخوشایندی از این جعل در دیگر سرویس‌های گوگل و حتی سایر سایت‌های ارائه دهنده خدمات نقشه برخط (آنلاین) به چشم‌ می‌خورد.

به گزارش «تابناک»، از چند سال پیش که مجله نشنال جغرافی، نام خلیج‌فارس را در نقشه‌های خود به یک نام بی‌هویت و جعلی تغییر داد و اعتراض گسترده ایرانیان در سراسر جهان را پدید آورد تا روزهای آغازین سال جاری که از حذف نام تاریخی پهنه آبی جنوب کشورمان در نقشه‌های گوگل آگاه شدیم، شاید کمتر کسی باور می‌کرد که کسی بخواهد اشتباه نشنال جغرافی را تکرار کند؛ اما این بار این واقعه با چنان شدتی بازگشته بود که به روشنی نشانه‌های دشمنی در آن به چشم می‌خورد، وگرنه چگونه می‌شود که همزمان با قوت گرفتن ادعای واهی مقامات اماراتی درباره جزایر ایرانی، چند سایت بزرگ اینترنتی هم در سرویس نقشه‌هایشان یک نام تاریخی را جعل کرده و از واکنش کاربران پرشمار ایرانی‌شان ترسی نداشته باشند؟

این جعل تاریخی به سرعت بازخوردهای بسیاری در شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌ها و محافل گوناگون کشورمان یافته و  تا جایی پیش می‌رود که روز به روز بر درخواست پیگیری حقوقی ماجرا توسط مسئولان کشورمان افزایش یافته و نامه اعتراضی محسن رضایی به مدیرعامل شرکت گوگل نقش کاتالیزور این اتفاق را ایفا می‌کند؛ نامه‌ای که به پیوست آن برخی از اسناد تاریخی اثبات این حقیقت تاریخی فرستاده شده تا شاید رویکرد مدیران این سایت از «سرقت تاریخ و خدشه در اسناد» به «امانتداری و اطلاع رسانی دقیق» تغییر پیدا کند.

این اتفاق، فصل جدیدی در رویکرد مسئولان به ماجرای رخ داده باز می‌کند تا پس از مدتی محمد خزاعی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل در نامه مشابهی به مدیر اجرایی گوگل، با ابراز ناخرسندی ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران از این اقدام این شرکت، خواستار تصحیح این اشتباه شده و در پی این نامه، وزارت‌خانه‌های ارتباطات و فناوری اطلاعات همسو و امور خارجه نیز از پیگیری حقوقی ماجرا خبر دهند.

بدین ترتیب در مدت کوتاهی، پیگیری این اعتراضات بخش ثابتی از پرسش‌های خبرنگاران در نشست‌های خبری سخنگوی وزارت خارجه را تشکیل داده و حتی بارها در نشست‌های خبری سخنگوی قوه قضائیه هم تکرار می‌شود؛ اما متأسفانه تا به امروز پاسخ خاصی به خود نمی‌بیند.

به عبارتی بهتر، در شرایطی که ماجرای جعل نام تاریخی خلیج فارس توسط چند شرکت پرنفوذ و بزرگ اینترنتی تبدیل به یک مقوله ملی برای ایرانیان شده، به گواه زمان گذران شده، می‌توان پیگیری‌های حقوقی صورت گرفته از طرف مسئولان کشورمان را نامناسب ارزیابی کرد که اگر غیر از این بود، قطعا پس زدن این شرکت‌ها در استفاده از نامی که جعلی بودن آن بارها از سوی سازمان ملل هم بر آن تأکید شده، کار دشواری نمی‌نماید.

این در حالی است که در چند روز اخیر، آگاه شدیم که سایت گوگل در اقدامی چشمگیر، یک گام عقب نشسته و نام خلیج فارس را به نقشه‌های خود افزوده است؛ هرچند ابعاد خوش این کار نیز با بزرگنمایی در نقشه‌های این سایت تا اندازه‌ای رنگ باخته و با به‌کارگیری نام جعلی، البته با قلمی کوچکتر و داخل پرانتز، تحت الشعاع قرار خواهد گرفت.



اینجاست که با دو فرضیه روبه‌رو هستیم؛ نخست این که مدیران این سایت تصمیم گرفته‌اند که اشتباه تاریخی و خنده‌دار خود را (بی نام رها شدن پهنه آبی گسترده در منطقه استراتژیک خاورمیانه) جبران کرده و در این میان تأکید بیشتری بر استفاده از نام واقعی این محدوده داشته‌اند و در کنار این موضوع، از مشتری مداری(!) برای همسایگان آن ور آبی هم غافل نشده‌اند!

دوم، از پیگیری ابعاد حقوقی ماجرا بیمناک شده و تلاش کرده‌اند در فراری رو به جلو، اشتباه خود را به گونه‌ای اصلاح کرده و با این اقدام نیم‌دار، انگیزه‌های پیگیری را در نزد مقامات کشورمان سست کنند.

البته روشن است که یک نگاه اجمالی به اسناد موجود در اثبات حقانیت دیدگاه کشورمان در قایله پدید آمده برای مفتضح شدن این دست مدعیان دروغین، کافی به نظر می‌رسد، چراکه انبوه نقشه‌های تاریخی موجود در این باره در سراسر جهان، گواهی می‌دهند که تا بوده و بوده، خلیج فارس هرگز نام دیگری به خود ندیده و هیچ دلیلی برای تغییر آن در آینده نیز پذیرفته نخواهد بود.


با این تفاسیر، جا دارد که اقدام مدیران گوگل را به فال نیک گرفته و با افزودن بر شدت اقدامات حقوقی در این باره، هر چه زودتر کاری کنیم که این کار نسبتا خوب مدیران گوگل، به تحقق کامل امانت‌داری توسط ایشان تبدیل شده و به تأسی از این ماجرا، سایر شرکت‌های اینترنتی هم به حد و مرز قانونی برگردند؛ کاری که شاید اگر درباره جعل صورت گرفته در نشنال جغرافی به وقع می‌پیوست، امروز نه در گوگل و برخی دیگر از سایت‌های فراگیر جهانی شاهد تکرارش بودیم و نه اگر امروز در به ثمر نشستن آن ممارست شود، در آینده کسی به خود اجازه خواهد داد که خیال خام مشابهی در سر بپروراند.


[ سه شنبه 91/8/2 ] [ 1:46 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

حرفهای دایی در مورد شکایت از پرسپولیس با عکس العمل رویانیان مواجه شد، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در واکنش به اظهارات علی دایی گفت: آقای عزیز! قلب تو برای خودت می‌تپد نه پرسپولیس و بارها این موضوع را ثابت کرده‌ای.

به گزارش «تابناک»، رویانیان تاکید کرد: باز هم بر حسب وظیفه باید حرمت شما را نگه دارم اما این را بدان که هر چه داری از پرسپولیس است و نباید گذشته خود را به راحتی فراموش کنی. آقای عزیز! لطفا در مصاحبه‌هایت همه چیز را رعایت کن و حرمت پیراهن بزرگ پرسپولیس را نگه دار.

مدیرعامل پرسپولیس خاطرنشان کرد: آقای عزیز! شما حق داری از پرسپولیس بابت پولت شکایت کنی، شما حق داری از تیمی که همه زندگی و دارایی خود را مدیون آن هستی شکایت کنی ...

علی دایی بخش عمده‌ای از نشست خبری را به صحبت درباره‌ی اظهارات رویانیان اختصاص داد. سرمربی راه آهن گفت: من اصلا دوست نداشتم جواب این آقا را بدهم فقط برای روشن شدن افکار مردم باید مسائلی را مطرح کنم. متاسفانه فردی که تنها مدت کوتاهی است به پرسپولیس آمده حالا دایه مهربان‌تر از مادر شده و این حرف‌ها را می‌زند. من می‌خواهم بپرسم به غیر از اینکه در راهنمایی و رانندگی بوده مردم جای دیگری او را دیده‌اند؟ چه کسی گفته که من همه چیز خود را از پرسپولیس دارم؟. نمی‌دانم این آقا کجا بزرگ شده که چنین حرف‌هایی می‌زند؟

شمایی که همه چیز خود را از بنده خدا دارید! اعتقاد و مسلمانی به ریش نیست. فکر نکنید از شما به خاطر ... می‌ترسم! شما خجالت نمی‌کشید که درباره من این حرف‌ها را می‌زنید؟

شما فردا پس فردا رفتنی هستید اما مطمئن باشید که امثال علی دایی همیشه در دل مردم می‌مانند و شماها هیچ کاری نمی‌توانید بکنید
مشکل ورزش ما همین است که افراد سیاسی و غیر فوتبالی به آن می‌آیند. شما اصلا در حدی نیستید که راجع به (من )علی دایی حرف بزنید...

روز گذشته وقتی تقابل کلامی رویانیان و دایی را خواندیم بیش از همیشه به حال این هواداران افسوس خوردیم.

روحیه دایی آرام نیست. تلاطمات روحی او را به هنگام تقابل با یک نفر را به خوبی می شناسیم. می دانیم که دایی ذاتا دوست ندارد شکست خورده باشد. کوشایی و توانایی او در زمین فوتبال را دیده ایم و به خوبی هم می دانیم نیمی از شخصیت درونی هر بازیکنی در زمین مسابقه نمایان می شود.

دایی را در زمین مسابقه همیشه جنگنده دیده ایم. او بیرون زمین هم همین‌گونه است. دوست دارد نمایان و پررنگ باشد. حتی در روزی که نخواهد علیه کسی صحبت کند جنس صحبت هایش درگیرانه است. شاید هم بخواهد خیری داشته باشد اما به دلیل عصبیت هایی که در اذهان از او باقی مانده کسی فحوای حرف او را متوجه نمی شود.

از رویانیان در عجبیم. او که سن و سال بیشتری دارد و در یکی از مهمترین ارگان های این مرز و بوم خدمت کرده. نمی دانیم بر رویانیان چه گذشته و کدام حرف علی دایی او را آزار داده که در روز مسابقه این چنین بر دایی تاخت. هنوز یادمان نرفته مدیرعامل پرسپولیس گفته بود دایی را دوست دارد. دایی به لحاظ قانونی حرف اشتباهی نزده است. او گفته طلبش را از این باشگاه می خواهد.

دایی شاید اخلاقا بهتر بود که این چنین بر آشفته نمی شد چون همان هوادارانی که فصل گذشته وقتی علی دایی با راه آهن به پیروزی رسید و آن خوشحالی عجیب را از خود بروز داد و گفت خدا به او عزت داده تا به پیروزی برسد به یاد دارند در روزهایی که دایی با حبیب کاشانی مدیرعامل وقت پرسپولیس جدال لفظی داشت و قرار بود سرمربی فصل جدید پرسپولیس انتخاب شود اعلام کرد حاضر است 350 میلیوت تومان از طلبش را به خاطر هواداران ببخشد.

به هر حال اینگونه برخوردها در سطح مدیران و مربیان بزرگ به هر شکل غیر قابل قبول است ، ناگفته نماند پیش از انتخاب ژوژه ، ظاهرا دایی کاندیدای اول سرمربیگری پرسپولیس بود ولی گویا با مخالفت علی کریمی این امر میسر نشد !

در هر صورت باید پذیرفت پرسپولیس چند هفته ای است که انصافا به دور از حاشیه است و همین مسئله موجب کسب نتایج نسبتا خوب این تیم است تا هواداران پرشور سرخها پس از مدتها شاهد یک بازی خوب از تیمشان بودند .


[ دوشنبه 91/8/1 ] [ 4:12 عصر ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

«سموم النویک» در انگلستان به جهت داشتن انواع و اقسام گیاهان سمی و خطرناک به خطرناک‌ترین و سمی‌ترین بوستان جهان معروف شده است.

به گزارش فارس، بوستان «سموم النویک» یکی از بوستان‌های عمومی قلعه النویک در منطقه نورث مبرلند انگلستان است که دومین قلعه بزرگ این کشور نیز به شمار می‌آید و از این جهت بوستان النویک، بوستان سموم نامیده شد، چون حاوی خطرناک‌ترین و سمی‌ترین گیاهان جهان است.

این بوستان حدود 100 نوع گیاه مخدر غیرقانونی و غیرمجاز از جمله گیاه معروف به «سم گردو» که برای استخراج نوعی سم مورد استفاده قرار می‌گیرد و گیاه کوکا که برای استخراج کوکائین به کار می‌رود و ده‌ها درخت سمی و کشنده دیگر را در برمی‌گیرد.

تاریخ احداث این بوستان به سال 1750 بازمی‌گردد و بازدیدکنندگان از این بوستان را همواره راهنمایان همراهی می‌کنند تا به آنها انواع درخت‌ها و گیاهان موجود را معرفی کنند و خواص آنها را توضیح دهند.

این درحالی است که بخش کنترل و مراقبت این بوستان همواره اوضاع بوستان را زیر نظر دارد و مراقبت می‌کند تا مبادا افرادی این گیاهان را سرقت کنند، بگونه‌ای که پیرامون برخی از آنها برای اطمینان خاطر بیشتر حصار کشیده شده است.

در سردرب این بوستان شعار «مواد مخدر نه» حک شده و تنها هدف از کاشت این گیاهان اطلاع رسانی به مردم و بالا بردن فرهنگ و آگاهی آنها درباره این گیاهان و نه آسیب رساندن به آنهاست.


[ دوشنبه 91/8/1 ] [ 10:42 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

 

مریخ نورد ناسا برای نخستین بار قسمتی از خاک مریخ را فروبرده تا ابزارهای آزمایشگاهی آن به بررسی این مسئله بپردازند که آیا خاک این سیاره شبیه زمین و دارای مواد تشکیل دهنده زندگی میکروبی است یا خیر.

به گزارش مهر، مهندسان از یک بیل رباتی استفاده کردند تا مقدار کمی از خاک مریخ را برداشته و آن را وارد دستگاه های داخل مریخ نورد کنجکاوی کنند، اما در این میان آنها اظهار داشتند که به تکه های براقی در خاک رسیدند که موجب شد، این عملیات را اندکی به تعویق بیاندازند.

در ابتدا این گروه تصور می کنند که این تکه های درخشان که هفته گذشته کشف شده و شبیه تکه زباله های پلاستیکی بود، به واسطه کنجکاوی ایجاد شده است.

مریخ نورد کنجکاوی در سیاره سرخ با بیلهای روی زمین به وضوح به چشم می خورد، خاک مریخ در ابزارهای تجزیه و تحلیل قرار گرفته که در قسمت پایینی این عکس به چشم می خورد


جان گروتزینگر دانشمند اصلی پروژه کنجکاوی از موسسه فناوری کالیفرنیا اظهار داشت: گروه علمی تصمیم گرفته انواع تفاوتهایی که در این خاک با خاک زمین وجود دارد را بررسی کند و در بررسی های اولیه ما به این نتیجه رسیدیم که نوع ذرات خاک مریخ متفاوت است.

درحالی که این گروه علمی به طور کامل این مسئله که قطعات براق پیدا شده در خاک مریخ متعلق به زباله های به جا مانده از مریخ نورد است، آنها اعتقاد دارند شاید این قطعات یک ماده معدنی باشد که توسط بیل این مریخ نورد خرد و نمایان شده است.

دانشمندان برای اینکه احتمال اشتباه خود را کاهش دهند به کنجکاوی دستور داده اند که نمونه این بخش را رها کرده و از یک محل دیگر برای بررسی آزمایشگاهی استفاده کنند، چرا که هدف از این مأموریت کشف مواد تشکیل دهنده معدنی خاک مریخ است.

ابزار معدن شناسی شیمیایی این مریخ نورد درحال بررسی این نمونه خاک است تا مشخص شود چه مواد معدنی در آن وجود دارد.

بازوی رباتی این مریخ نورد نمونه خاک را درحال حاضر به آزمایشگاه خود منتقل کرده است و براساس اظهارات دانشمند اصلی این پروژه محققان در آستانه رسیدن به نقطه مهمی از این مأموریت هستند چرا که برای نخستین بار آزمایشگاه معدن شناسی کنجکاوی مورد استفاده قرار گرفته است.

جان گروتزینگر اظهار داشت: این ابزار به ما روش قطعی تری برای تشخیص موارد معدنی می دهد و نسبت به روشهای قبلی دقیق تر است. بی تردید شناسایی مواد معدنی حائز اهمیت است چرا که مواد معدنی حکایت از شرایط زیست محیطی دارند که در آن تشکیل شده اند.

بازوی رباتی مریخ نورد ناسا برای اولین بار یک نمونه از خاک مریخ را به آزمایشگاه خود منتقل کرده است


مریخ نورد کنجکاوی در ماه آگوست داخل یک دهانه برخوردی به عرض 154 کیلومتر فرود آمد. این پروژه دوساله 2.5 میلیارد دلاری قرار است مشخص کند که آیا در مریخ حیات میکروبی وجود دارد یا خیر.

این مأموریت از دهه 1970 نخستین ابتکار اختر زیست شناسی است.

اخترا دگرزیست‌شناسی نام رشته یک پژوهشی در زیست‌ شناسی است که به بررسی امکان زیست فرازمینی می‌ پردازد.

محققان امیدوارند علت براق بودن اجسام ناشناخته در سطح مریخ را کشف کنند


[ دوشنبه 91/8/1 ] [ 10:41 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

مسابفات عجیب و خطرناک همواره علاقمندان خاص خود را دارد از غواصی زیر ماشین تا صیقل دادن کوه برای ایجاد آثار هنری.اما این بار مسابقه ی پرش از ارتفاع جالب توجه است.

به گزارش روزگار نو، پرش از لبه ی کوه 4600 فوتی در چین مسابقه ای بسیار هیجان انگیز بود که 8 فینالیست با سرعت خود را از این ارتفاع به پایین پرت می کردند.مسابقه پرش با این ارتفاع برای اولین بار بود که در جهان برگزار می شد.

این مسابقه قرار بود در تاریخ 12 اکتبر برگزار شود اما شرایط بد آب و هوایی باعث شد زمان برگزاری این مسابقه کمی به تعویق بیافتد چون شرایط نا مساعد آب و هوایی این مسابقه را سخت تر می کرد.

جالب این است که تنها 20 نفر در جهان شرایط شرکت در این مسابقه را داشته اند.و پرش از کوهی که به دروازه آسمان معروف است نیاز به تجهیزلت خاصی دارد لباس های افراد فینالیست حالت بال های خفاش بود و این مدل لباس باعث می شد که افراد شرکت کننده در حین پرش بتوانند تعادل خود را حفظ کنند و برای سفر افقی آماده باشند.


















Julian Boulle برنده این مسابقه


[ دوشنبه 91/8/1 ] [ 10:40 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

 

نمایی زیبایی از شهر مکه از بالای کوه نور؛ یکی از زائران بیت الله الحرام که برای دیدن کوه نور و مهبط وحی پیامبر به بالای این کوه آمده و تصویری از رعد و برق آسمان مکه در پس زمینه آن که توسط  عمر عبدالله عکاس رویترز به ثبت رسیده است.
بیش از دو میلیون زائر مسلمان برای شرکت در فریضه حج این روزها در مکه مکرمه به سر می برند.

[ دوشنبه 91/8/1 ] [ 10:38 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

 

پیکر سرلشکر «محمد صالحی» نخستین خلبان شهید دفاع مقدس بعد از 32 سال انتظار همسر و تنها فرزندش کشف شد و به همراه شهدای تازه تفحص شده به میهن اسلامی باز می‌گردد.
به گزارش فارس نخستین خلبان شهید برون مرزی نیروی هوایی ارتش امیر سرلشکر شهید «محمد صالحی» به سال 1328 در تهران متولد شد؛ 4 برادر و یک خواهر بودند و محمد آخرین فرزند خانواده است.
او یک بار در دوران کودکی مریض می‌شود و مادرش نذر می‌کند که اگر شفا گرفت، اسم دیگر او را «عباس» صدا بزند و بعد از شفای او، همین کار را انجام می‌دهد.
به گفته خانواده‌اش، «محمد» خیلی باهوش بوده و در سال 1346 در رشته پزشکی پذیرفته می‌شود اما به دلیل علاقه‌ای که به پرواز داشت، به نیروی هوایی ارتش رفت؛ او دوره آموزش اولیه را در ایران سپری کرده و برای تکمیل دوره تخصصی پرواز به آمریکا اعزام شد.
وی در سال 1354 با «ناهید حسن‌علی» ازدواج کرد و تنها فرزندش به نام «پانته‌آ» در سال 1356 به دنیا آمد؛ وقتی که حضرت امام(ره) در بهمن 1357 وارد ایران شدند، محمد جزو نخستین افراد نظامی‌ بود که به دیدار ایشان رفت؛ وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در پایگاه هوایی شهید نوژه و به ویژه افشای جریان کودتای نقاب که همان ابتدای انقلاب در پایگاه هوایی همدان (شهید نوژه) طراحی شد، نقش مهمی ایفا کرد.
همسر این شهید می‌گوید: «ظهر روز 31 شهریور 59 بود؛ همسرم به خانه آمده بود تا غذا بخوریم؛ با توجه به حمله هواپیماهای بعث عراق، صدای انفجار در فضا پیچید. محمد به سرعت آماده شد تا برود؛ متوجه شدم که برای چه می‌رود؛ در منزل را بستم؛ به او التماس کردم؛ به پاهایش افتادم که نرود؛ اما محمد گفت: من برای دفاع از مملکتم آموزش دیدم؛ الآن زمانی هست که من باید بروم برای دفاع از مملکت؛ نابود کردن بعثی‌ها برای ما فقط 10 دقیقه زمان می‌برد؛ او رفت و 32 سال از او بی‌خبر هستیم».
سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح  اظهار داشت: برنامه استقبال از شهیدان تازه تفحص شده در مرز شلمچه با حضور خانواده‌های معظم این شهدا،‌ پیشکسوتان و همرزمان آنان از نیروی هوایی برگزار خواهد شد.
وی افزود: پیکرهای مطهر شهدای خلبان پس از مراسم استقبال از طریق هواپیما به مشهد مقدس منتقل می‌شود تا پس از طواف در حرم مطهر، زینت‌بخش مراسم دعای عرفه زائرین و مجاورین حرم مطهر حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) باشند.
باقرزاده زمان تشییع پیکر این خلبانان شهید را صبح روز شنبه ششم آبان‌ماه از مقابل ستاد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران واقع در خیابان پیروزی تهران به سوی حرم مطهر امام خمینی (ره)‌ و بهشت زهرا (س) اعلام کرد.

[ دوشنبه 91/8/1 ] [ 9:10 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

 

رهبر عجیب و نامتعارف لیبی را به شترهایش، زنان بادی گاردش، چادرهای زیبایش، لباس های عجیبش و حرکات دور از ذهنش در سازمان ملل می شناسند. البته بی شک صفات بارز دیگری هم دارد که شاید برای طولانی نشدن جمله بیان نشد. مثل جنونش در نابودی خود و مردمش، چنان که در جریان انقلاب لیبی از هیچ خونریزی برای سرکوب مخالفانش کوتاهی نکرد.
18 اکتبری (28 مهر) که گذشت یک سال از زمانی که تیتر "Muammar Gaddafi is dead" روی خروجی خبرگزاری های سراسر جهان قرار گرفت می گذرد و اکنون کشور ویران شده لیبی تجربه یک سال بدون حاکمی دیوانه را پشت سر می گذارد.
گزارش تصویری زیر نگاهی دارد به زندگی معمر قذافی از دوران جوانی تا زمانی که در 18 اکتبر 2011 توسط مخالفانش به قتل رسید.

[ دوشنبه 91/8/1 ] [ 9:9 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]

هیاهوی خیابان امام خمینی تهران و میدان حسن آباد آنقدر زیاد است که کمتر کسی درب یک موزه نبش خیابان شیخ هادی را پیدا می کند.

به گزارش مهر، «موزه مقدم» درست در میان های و هوی بازار خرید و رفت و آمد مردم به بانک مجاورش قرار دارد همین که از ورودی هشتی خانه وارد شوی، زندگی ماشینی را پشت سر می گذاری. دیوارهای این خانه اجازه ورود این همه هیاهو را به حریم خانه که ارزشمندترین خانه جهان نام دارد، نمی دهد.

ارزشمندترین خانه جهان به واسطه داشتن اشیای تاریخی و گرانبها به گرانترین خانه جهان در سالهای دهه 30 و 40 توسط پروفسور پوپ مورخ آمریکایی که مقاله ای با عنوان بررسی هنرهای ایران در مجله «سپید و سیاه» نوشته بود، معروف شد و هنوز هم جزو یکی از منحصر به فردترین خانه های ایران و جهان است. این خانه متعلق به محسن مقدم پسر کوچکتر احتساب الملک شهردار دوره ناصر الدین شاه قاجار است.

محسن از کودکی به نقاشی علاقه زیادی نشان می داد در مکتب کمال الملک نقاشی یاد گرفت حتی در تابلوی معروف کمال الملک از کلاس درشس نیز محسن مقدم به تصویر کشیده شده است محسن برای تحصیل نقاشی به همراه برادرش حسن، به سوئیس رفت و در زمان جنگ جهانی دوم برگشت اما دومین بار برای یادگیری باستان شناسی و تاریخ سفر کرد و این بار با دست پر همراه گروه های باستان شناسی در برخی از محوطه های تاریخی مانند دیلمان و شوش به کاوش و نظارت و بازرسی پرداخت. او جزو اولین باستان شناسان ایرانی بود که به همراه اساتید باستان شناسی در محوطه های تاریخی فعالیت می کرد.

مقدم از شاگردان استاد کمال الملک، باستان شناس و مؤسس دانشگاه هنرهای زیبا و استاد دانشگاه تهران بود که با همسر فرانسوی زبانش تصمیم گرفتند همه هم و غم خود را برای برپا کردن یک موزه از اشیای گرانبهایی که در حال از بین رفتن است بگذارند.

زوج باسواد عمارت مقدم از همان سالهای ابتدایی ازدواجشان تصمیم میگیرند که هیچ وقت بچه دار نشوند، آنها نگهداری از اشیای تاریخی موجود در خانه شان را فرزندان خود می پنداشتند که باید برای نسلهای بعد نگهداری شوند.


[ دوشنبه 91/8/1 ] [ 9:8 صبح ] [ علی داودی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 52
بازدید دیروز: 254
کل بازدیدها: 1667270